03/07/1403  
 
جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳ ۲۰:۲۳ ۲۳
طبقه بندی:
  • صنفی
  • اخبار سازمان
چچ
چیستی مفهوم جنبش دانشجویی

محمدرضا انزابی

چیستی مفهوم جنبش دانشجویی

16آذر را به نام روز دانشجو در ایران می‌شناسند. روزی که سه تن از دانشجویان این مرز و بوم به نام‌های مهدی شریعت رضوی، مصطفی بزرگ نیا و احمد قندچی توسط رژیم پهلوی در دانشگاه تهران به ضرب گلوله به شهادت رسیدند تا بدین ترتیب ،نام آنها به عنوان نمادی از جنبش دانشجویی در یاد‌ها باقی بماند.

ماجرا به آنجا بر می‌گشت که صبح روز 16 آذر 1332، گارد شاهنشاهی برای اولین بار وارد صحن دانشگاه شد تا فریاد مخالفان را در گلو خفه کند و در نهایت در یکی از کلاس‌های درس دانشکده فنی تهران، سه تن از دانشجویان توسط مأموران گارد به شهادت رسیدند.

چیستی مفهوم جنبش دانشجویی

تأمل در کارکرد و نقش گروه‏ها، مجموعه‏ها و تشکلهای اجتماعی همواره از دغدغه‏های اصلی پژوهشگران حوزه علوم انسانی به‏ویژه جامعه‎شناسان و کارشناسان علوم سیاسی بوده است. تحلیل شماری از تحولات تاریخ معاصر نیز بدون بررسی و شناخت عملکرد مجموعه‏های اجتماعی امکان‏پذیر نمی‏باشد. دانشگاه و جنبش دانشجویی به عنوان یکی از مهم‏ترین گروه‏های فعال جامعه از این قاعده مستثنی نیستند. هرچند دانشگاه‏ها از نهادهای بنیادین و ضروری در آموزش و پژوهش می‏باشند، اما اگر دامنه تعبیر و تغییرپذیری نقشها را نخستین اختیار عمل هر بازیگر اجتماعی بدانیم، دانشجو، دانشگاه و اجتماعات دانشجویی به دلیل ساخت انتقادی و تبعیت از متدولوژی پرسشگری در قالب نقشهای دیگر نیز نمایان خواهند شد. دانشجو همزمان با فراگیری دانش و معلومات نسبت به محیط پیرامونی نیز واکنش نشان داده، حساسیت، اندیشه و رفتارهای سیاسی‌ـ‌اجتماعی خاصی بروز می‏دهد. هرچند کنشهای جمعی دانشگاه امری طبیعی و جزئی از رفتارشناسی حوزه دانشجویی محسوب می‏گردد، با این وجود دامنه حضور و فعالیت اجتماعی دانشگاه هرگز مبهم و نامحدود نبوده و جنبش دانشجویی نیز در کل از مفهوم و تعریف مشخصی برخوردار است.

جنبش دانشجویی به معنای عمل جمعی، اختیاری، داوطلبانه و جهت دار دانشجویی برای ایجاد تغییر و تحول سیاسی - اجتماعی است، حتی جنبش دانشجویی به کوشش جمعی دانشجویان برای پیشبرد یا مقاومت در برابر دگرگونی اجتماعی در جامعه ای که خود جزئی از آن هستند هم، اطلاق می شود. پس، هر عمل جمعی دانشجویی، جنبش دانشجویی نیست بلکه جنبش دانشجویی، به یک حرکت جمعی گفته می شود که افراد آن، به قصد ایجاد تغییر و تحول سیاسی - اجتماعی پا پیش می گذارند، البته ممکن است، گاهی بخواهند در مقابل برخی تغییرات و تحولات سیاسی - اجتماعی بایستند. این افراد، جمع خود برانگیخته ای هستند که تغییر و تحول سیاسی - اجتماعی را جست وجو می کنند. این تغییر و تحول، می تواند دامنه وسیعی داشته باشد که از تحول در فکر و اندیشه تا ایجاد تغییر در نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... را در برگیرد.

به بیان دیگر، جنبش دانشجویی یعنی از مجموعه ای دانشجویان که در روند تغییر دادن و یا ندادن سیاسی - اجتماعی قرار می گیرند. جنبش دانشجویی به آن دلیل که از جنبش اجتماعی ناشی می شود، می توان آن را به مولفه های تعریف جنبش اجتماعی گره زد. هم چنین، دانشجویان جزو قشر روشن فکر و جنبش دانشجویی جزو جنبش روشن فکری محسوب می شود، لذا، دانشجویان و جنبش دانشجویی از عناصری که در تعریف جنبش روشن فکری به کار می رود، برخوردارند و چون دانشجویان از طبقه متوسط جامعه هم به شمار می روند، می توان از قواعد، مباحث و مصادیق مربوط به طبقه متوسط هم در جنبش دانشجویی، سخن گفت.

تام هایدن در تعریف جنبش دانشجویی چنین گفته است:

جنبش دانشجویی، جنبش مستقلی است که از خاستگاه طبقاتی مردم متوسط شهری یعنی از دل همان درست کاری ها و صداقت ها برمی خیزد، جنبشی مدرن که اهداف اصلی اش را مقابله با نهادها، افکار و بنیان های سنتی موجود در جامعه قرار می دهد لذا جنبش دانشجویی را می توان جنبش مقاومت نامید. اساسآ جنبش دانشجویی، پدیده ای خاص، جدید و جهانی است.

هانا آرنت در کتاب خشونت خود در ارائه تعریفی از جنبش دانشجویی می نویسد: طغیان دانشجویان اولا: پدیده ای جهانی است و تجلیات آن در کشورهای گوناگون و دانشگاه های مختلف، صورت متفاوتی داشته است. ثانیا: دو ویژگی اساسی، جنبش دانشجویی را از دیگر جنبش های اجتماعی عمومی و نظیر جنبش کارگری و جنبش های اجتماعی خاص نظیر جنبش ضد برده داری و حمایت از حقوق زنان و... تفکیک می کند. این دو ویژگی عبارتند از:

الف- ویژگی پرسش گری و روحیه چون و چرا کردن در قبال هر قضیه ای که منافع کوتاه مدت یا بلند مدتی را برای جامعه داشته باشد، یا چنین منافعی را به خطر اندازد.

 ب- ویژگی آرمان خواهی، اصول گرایی و کمال پرستی در عین حال، برخوردار از ویژگی نفی مناسبات تبعیض آمیز اجتماعی.

جنبش دانشجویی حرکت منظم و با دوام دانشجویان جهت تحقق هدف یا اهداف سیاسی‌ـ‌اجتماعی بر اساس برنامه معین و در جهت حفظ، اصلاح و یا تغییر یک نظام اجتماعی خاص خواهد بود.

دانشجویان و قشر فرهیخته به دلیل برخورداری از سطح دانش و آگاهی بالاتر نسبت به کل جامعه، همواره در شناخت و تلاش جهت رفع عقب‏ماندگی‌های اقتصادی، فرهنگی و... در چارچوب ایجاد جنبش‌های دانشجویی پیش‏قدم می‏باشند.

جنبش دانشجویی با خصوصیات خاص خودش یعنی برخورداری از شبکه‌های تعامل غیر رسمی افراد، شکل گیری حول محور یک یا چند پارادوکس یا شکاف در جامعه اعم از شکاف سیاسی، قومی، جنسیتی، طبقاتی و غیره، مبتنی بودن بر مجموعه‌ای مشترک از باور‌ها، اعتقادات، تعلقات و شعار‌ها، تمرکز بر منازعات سیاسی یا فرهنگی و اعمال شکل خاصی از اعتراض جمعی، عدم اتکا و توسل همه جانبه یا همیشگی به احزاب، که از بارز‌ترین ویژگیهای این جنبش به حساب می‌آید سبب شده تا جنبش دانشجویی به عنوان اثرگذار‌ترین عمل جمعی جهت هر گونه اعتراض و ایجاد تحول، تحولی حتی در سطح تفکر و اندیشه، در عمر نه چندان دراز خود، ایفای نقش نماید.

تعریف کلی جنبش دانشجویی، بر این حقیقت اذعان دارد که این حرکت نمی‏تواند از زور و نیروی فیزیکی استفاده کند و اساسا چنین امری با جوهر و ماهیت آن همخوانی ندارد لذا «نفوذ» و «مقبولیت اجتماعی» تنها بازوهای اجرایی آن هستند. در دنیای خارج نیز کمتر موردی می‏توان یافت که دانشجویان از قوه قهریه در جهت تحقق خواست خود بهره‏برداری کرده باشند و حتی در چنین حالتی، نتیجه مطلوب حاصل نشده است. توضیح فوق بر این امر ناظر است که جنبشهای دانشجویی اساسا به دنبال کسب قدرت نیستند و اتخاذ چنین هدفی ناقض بدیهی‏ترین تعریف از این جنبش خواهد بود.

از آنجا که تمام برنامه‏ها واهداف فوق با روند سیر و خط‏مشی کلی نظام سیاسی در ارتباط است، جنبش دانشجویی را می‏توان در مقام هدایت سیاسی جامعه، ارتقای بخش آگاهیهای عمومی، تقویت‏کننده رشد و سازمان‎یافتگی و مشارکت اجتماعی دانست. بر همین اساس درک رفتار اجتماعی دانشجویان تنها با توجه به ارتباط دو مقوله؛ اعضا و مناسبات اجتماعی دانشگاه، در بستر زمانی مشخص ممکن می‏باشد،

حرکت جمعی دانشجویان در بستر تحولات سیاسی‌ـ‌اجتماعی ایران «جنبش دانشجویی» نامیده می‏شود.

جنبش دانشجویی قبل از انقلاب اسلامی سال 1357

 در زمانی که دانشگاه تهران توسط رضاخان در سال 1313 تأسیس گردید، شاید هیچ کس فکرش را هم نمی‌کرد که این نهاد در براندازی نظام شاهنشاهی نقش اساسی ایفا نماید. البته نکته‌ای که باید به آن اشاره کرد این است که تاریخ جنبش دانشجویی ایران را نمی‌توان مقارن تأسیس دانشگاه دانست، چرا که اولاً اساساً جنبش، تعریف و ماهیتی متفاوت با جریان، حرکت و شورش دارد و به دلیل اینکه دانشگاه در ایران یک پدیده نو به شمار می‌رفت، این پدیده نو آنقدر مجذوب کننده بود تا کسانی که وارد آن محیط می‌شدند، مقدار جذبشان یک نقش ضد انگیزه ای داشت، تا حدی که یک جنبش اعتراضی و سیاسی برپا نکنند. دوم اینکه در آن زمان دانشگاه از لحاظ تعداد دانشجو و به لحاظ کمیت در حدی نبود که بتواند نقش شکل‌گیری جنبش دانشجویی را ایفا کند . و سوم اینکه در ابتدای تأسیس دانشگاه، اکثر تحصیل کردگان و دانشجویان از قشر بالای جامعه بودند و نیازی به حرکت‌های اعتراضی و عدالت‌گرایانه و آرمان خواهانه نمی‌دیدند. اما اعتقاد به اقدامات آزادی‌طلبانه در جریان دانشجویی باعث گردید که دانشجویان مسلمان در طول سال‌های دهه 20 و 30 همواره در مقابل انحرافات مختلف رژیم وابسته پهلوی دست به اعتراضات مختلف بزنند، که می‌توان 16 آذرماه سال 1332 را نیز از این منظر به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مبارزات دانشگاه ثبت کرد؛ روزی که جریان دانشجویی برای مقابله با استبداد و استکبار وارد میدان شد تا آنجا که خونش، سنگ فرش‌های دانشگاه تهران را رنگین نمود. البته برخی حرکت‌های اعتراضی همچون برپایی تظاهرات به هنگام عقد کنسرسیوم در اردیبهشت 33 و شرکت فعال دانشجویان در میتینگ دی ماه 39 در جلالیه، تظاهرات گسترده در مخالفت با انتخابات دوره بیستم شورا در بهمن ماه 39، آتش‌زدن اتومبیل دکتر اقبال رئیس وقت دانشگاه تهران و تظاهرات بر ضد ورود ملکه الیزابت به تهران در اسفندماه همان سال، باعث گردید تا دهه 30 تحت تاثیر ابتدای این دهه روندی ناآرام و مبارزاتی را در دانشگاه‌های کشور به نمایش گذارد.

در این بین دهه 40 برای جریان دانشجویی مسلمان دهه رشد نرم افزاری و فکری به حساب می‌آمد و ضدیت و مخالفت بنیادین با رژیم و سرسپردگی آن به آمریکا از شاخصه‌های این برهه از تاریخ دانشگاه می‌باشد که مطمئناً واقعه 15خرداد 1342 نقشی اساسی در ایجاد تحرک و خیزش انقلابی دانشگاه داشته است. سالی که نه تنها در جریان دانشجویی بلکه در تاریخ انقلاب اسلامی‌ایران وقایع مهم و تاثیرگذاری را در خود جای داده است. با رشد کمی‌و کیفی مبارزات دانشجویی از اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه، یک تحول بسیار عمیق کیفی در حرکت‌های دانشجویی بوجود آمد، به طوری که بسیاری از اندیشمندان اسلامی‌با تکیه بر امکانات بالقوه دانشجویی راهی نو پیش روی جوانان گشودند. دهه 1340 دوران پر تحرکی برای دانشجویان و افزایش فعالیت های سیاسی ـ دانشجویی است. از علل این تحرکات و افزایش فعالیت های سیاسی دانشجویی در این برهه علاوه بر تأثیرات وقایع مهم سیاسی ـ اجتماعی نظیر قیام 15 خرداد 1342 و تبعید امام خمینی، افزایش ظرفیت دانشگاه و تعداد دانشجویان مشغول به تحصیل در دهه 1340 نسبت به دوره های قبل را باید متذکر شد. طبق آمار رسمی تعداد دانشجویان از 19800 نفر در سال 1339 به 59000 نفر در سال 1347 افزایش یافت. بی شک این افزایش تعداد دانشجویان بر گسترش فعالیت های دانشجویی تأثیری بسزا داشت علی الخصوص اینکه در این برهه دانشجویانی از شهر ها، شهرستان ها و روستاهای مختلف به دانشگاه راه یافته و از نزدیک شاهد تضادهای طبقاتی، اسراف و تبذیر ها و فساد رژیم شدند. اما در این دوره بی شک مهم ترین رویدادی که بر هر جریانی در کشور تأثیری فوق العاده نهاد، قیام مردمی 15 خرداد 1342 بود. با سرکوب شدید این قیام توسط رژیم بسیاری از گروه های سیاسی اجتماعی فعال در عرصه سیاست منجمله گروه های سیاسی دانشجویی به این جمع بندی رسیدند که مبارزات در چهار چوب قانون اساسی دیگر کافی نبوده و هنگامه آن رسیده است که فریاد اعتراض ها از گلوی تفنگ ها خارج شود. به همین دلیل این دوره شاهد رادیکالیزه شده جنبش دانشجویی و میل آن به سمت سرنگونی رژیم می باشد.

در این دوره جریان هایی روش جنگ مسلحانه را برای مبارزه انتخاب نمود ند و وارد کارزار فعالیت های سیاسی ـ دانشجویی شدند. از مهم ترین این جریان ها سازمان مجاهدین ایران بود. علاوه بر اینکه بنیانگذاران این سازمان دانشجویان بودند، دانشگاه یکی از مهم ترین پایگاه های عضو گیری این سازمان بود. ‏ از دیگر گروه های دانشجویی در دوره مورد بحث گروه فداییان خلق را باید نام برد. هسته اولیه سازمان چریک های فدایی خلق توسط چهار دانشجو به نام های بیژن جزنی، فارغ التحصیل فلسفه از دانشگاه تهران، عباس سورکی، دانشجوی علوم سیاسی، مسعود احمد زاده دانشجوی رشته ریاضی و امیر حسین پویان دانشجوی ادبیات بنیان نهاده شد.

جنبش دانشجویی پس از پیروزی انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب و فروپاشی نظام دیکتاتوری پهلوی، جنبش دانشجویی در پی تحقق آرمان های انقلاب، به امامت حضرت روح الله به مجاهده برمی خیزد و در اولین گام، لانه جاسوسی شیطان بزرگ را با عنوان پیروی از خط امام، به تسخیر خود درآورده و فریاد پایان عمر این ابرقدرت را سر می دهد. این جنبش که تا قبل از انقلاب، تمام انرژی خود را صرف مبارزه با نظام سلطنتی کرده بود، با پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی، عرصه و فضا را مطابق با آرمان ها و اهداف خود دید و از آن به بعد به عنوان یکی از پایه های تعاملی در مشارکت سیاسی فعالانه به اجرای نقش خود پرداخته است.

حضور جنبش دانشجویی در جریان‌های پس از انقلاب‌، حضور پردامنه‌، فعال و تاثیر‌گذاری بود‌. مهمترین اقدام دانشجویان بدون شک تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 بود که از سوی رهبر انقلاب هم مورد تائید قرار گرفت و انقلاب دوم نامیده شد . تسخیر سفارت آمریکا یا همان لانه جاسوسی بعدی‌، حرکتی بود که با هیچ یک از کارهای قبل و بعد دانشجویان قابل مقایسه نیست . پیش از این اقدام اعضای شورای مرکزی انجمن‌های اسلامی دانشجویان در جریان دیداری که با حضرت امام (ره) در سال پنجاه و هشت داشتند به استناد این رهنمود آن بزرگوار که فرمودند: «بروید تحکیم وحدت کنید» اقدام به راه‌اندازی مرکزی به نام دفتر تحکیم وحدت نمودند که هماهنگی میان اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان را بر عهده گرفت و بدین ترتیب سرفصل تازه‌ای در ادامه مسیر جنبش دانشجویی ایجاد شد.چند ماه بعد‌، اعضای این تشکل با پیشنهاد محمدابراهیم اصغرزاده از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف‌، تصمیم به تسخیر سفارت آمریکا می‌گیرند و پس از مشورت با سید محمد موسوی خوئینی‌ها در 13 آبان ماه دست به این کار می‌زنند که بازتاب‌های بسیاری داشت‌. اقدام دانشجویان در همان زمان و پس از آن البته مورد انتقاد جریان‌هایی قرار گرفت اما در زمان خود مورد حمایت امام و مردم قرار گرفت . طی روزهای بعد از تسخیر سفارت آمریکا دانشجویان در گفت‌وگو با رسانه‌ها بار‌ها تاکید کردند که سفارت آمریکا لانه جاسوسی و مرکز توطئه‌ها و طرح‌های ضدانقلاب است. اما در عین حال تاکید کردند این حرکت یعنی اشغال سفارت محدود خواهد بود. دو روز بعد بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز با استقبال از حرکت دانشجویان گفت: «مرکزی که جوان‌های ما گرفته‌اند مرکز جاسوسی و توطئه بوده است.» امام خمینی افزود: «آمریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کنند، و جوان‌های ما بنشینند و تماشا کنند. باز ریشه‏‌های فاسد به فعالیت افتاده بودند که ما هم دخالتی بکنیم و جوان‌ها را بگوییم که شما بیرون بیایید از آنجایی که رفتند. جوان‌ها یک کاری کردند برای اینکه دیدند، آخر ناراحت کردند این جوان‌ها را.» سیداحمد خمینی هم در محل سفارت حضور یافت و گفت: «تمام مردم ایران از این عمل پشتیبانی می‌کنند.» او افزود: «به نظر من اقدام دانشجویان، اشغال سفارت آمریکا محسوب نمی‌شود بلکه جوانان دلیر ما لانه جاسوسی را تصرف کرده‌اند تا اشغالگران را بیرون رانند.»یکسال پس از آن‌، دانشگاه‌ها تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» تعطیل شد و جنگ عراق و ایران آغاز شد‌.‌در طول دوران هشت سال دفاع مقدس‌، دانشجویان حضور پررنگی در جبهه‌ها داشتند و البته در کنار آن‌، در عرصه سیاست هم تاثیر‌گذاری دانشجویان کم نبود .

تأثیر جریانهای سیاسی بر جنبش دانشجویی

ممقطع اول : چپ گرایی سوسیالیستی-مارکسیستی (1355-1322): همان گونه که در کمتر از دو هفته پس از خروج رضاشاه از ایران، چپهای این کشور به رهبری گروه مشهور 53 نفر آزاد شده از زندان، نخستین حزب قدرتمند تاریخ ایران یعنی حزب توده را تشکیل می‌دهند، در فضای باز سیاسی دهه 20 به طور خاص و سالهای بعد از آن به طور عام، گفتمان چپ تبدیل به گفتمان غالب جامعه روشنفکری ایران به طور عام و گفتمان هژمونیک جامعه دانشجویی این کشور به طور خاص می‌گردد. اتحادیه دانشجویی حزب توده از نخستین شکل‌های عنوان دار و رسمی دانشجویی در ایران بود که به سال 1322 زیر نظر سازمان جوانان حزب توده شکل می‌گیرد. رشد گفتمان چپ توده‌ای در میان دانشجویان از چنان سرعتی برخوردار است که در اواخر سال 1325، رئیس دانشگاه تهران به سفیر انگلیس می‌‌گوید اکثر چهار هزار دانشجوی این دانشگاه به شدت تحت تاثیر حزب توده هستند.

اهمیت و قدرت نفوذ چپ در جنبش دانشجویی ایران در این سالها تا بدان حد است که مهندس مهدی بازرگان در این زمینه می‌‌گوید : در آن روزها، بدترین دردسر اداره کنندگان دانشگاه، حزب توده بود. دانشجویان کمونیست کلوپهای دانشجویی را پر کرده بودند، میتینگهای خود را در کلاسها برگزار می‌کردند، کارکنان را تحریک می‌کردند تا برای دستمزدهای بیشتر اعتصاب کنند و بدتر از همه این که مدام در مورد مواد و رشته ‏های درسی دخالت می‌کردند.

مرحوم مهندس بازرگان می‌گوید: در دانشگاه تهران دو دسته یا دو دست به کار افتاده و در میان جوانان ما سخت تبلیغ می‌کردند: توده ای‌ها و بهایی ها... بچه مسلمان‌ها که شاید عده ای از آنها در کانون اسلامی پای تفسیر قرآن آقای طالقانی آمده بودند، به رگ غیرتشان برخورده بود، انجمن تشکیل دادند...

مقطع دوم: اسلام گرایی )1375-1355(: طلایه‌های تولد و رشد تفکر اسلام گرایی در میان دانشجویان و جنبش دانشجویی آنها را بایستی در نخستین سالهای دهه 1320 یعنی زمانی که در سال 1322 انجمن اسلامی دانشجویان در دانشکده پزشکی شکل گرفته و در سایر دانشکده‏ها نظیر دانشکده فنی گسترش می‌یابد، ولی برای تبدیل آن به گفتمان غالب و هژمون در جنبش دانشجویی ایران بایستی حداقل سه دهه صبر و انتظار پیشه کرد تا این نهال تبدیل به درخت تنومندی شده و به بار نشیند. گفتمان اسلام گرایی زمانی در جنبش دانشجویی جدی‌تر می‌شود که گفتمان چپ مارکسیستی جنگ چریکی و مبارزه مسلحانه را به عنوان آخرین تیر ترکش خویش رها می‌سازد و البته این تیر نیز به سنگ می‌خورد. با شکست و سرکوب جنبش مسلحانه، جنبش دانشجویی چپ در ایران کاملا به بن بست می‌رسد و گفتمان اسلام گرایی از این بن بست راه جدیدی را فراروی جنبش دانشجویی در ایران می‌گشاید.

البته ظهور نهضت امام خمینی(ره) در میانه‌های این راه، یعنی در سال 1342، این تفکر نوپای رو به رشد را تقویت بسیار کرده و جانی تازه می‌بخشد. رشد تفکر اسلام گرایی در فضای عمومی فعالیتها و مبارزات فکری سیاسی ایران، در میان جنبش دانشجویی این جامعه نیز نماد و نمود آشکار و تعیین کننده‌ای می‌یابد. تفکر اسلام گرایی به تدریج موفق به معرفی خود به عنوان چهره شاخص تفکر خط سوم می‌گردد، خط سومی میان دو خط اول و دوم لیبرالیستی و مارکسیستی. رشد شاخصهای تفکر اسلام گرایی در میان جنبش دانشجویی طی سال 1356 کاملا مشهود است. در خرداد این سال برای اولین بار پس از کشتار خونین 15 خرداد 1342 مراسم بزرگداشتی در کوی دانشگاه تهران برگزار می‌شود و دانشجویان دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در سر کلاس خود به یاد شهدای آن روز، مراسم چند دقیقه سکوت برگزار می‌کنند. کمتر از دو هفته بعد، دکتر شریعتی یکی از شناخته شده ترین چهره‌های اسلام گرایی ایرانی به طور مشکوکی در لندن بشهادت میرسد و این باعث شعله ورشدن آتش زیر خاکستر جنبش دانشجویی سرخورده می‌گردد. کمتر از پنج ماه بعد(آبان 1356) آیت الله مصطفی خمینی، فرزند ارشد حضرت امام خمینی به شهادت می‌رسد و این فرصت زنجیرهای دیگری در اختیار جنبش رو به رشد اسلام گرایی در ایران و در میان جنبش دانشجویی این کشور برای فوران و اوج گیری قرار می‌دهد. در حرکت بازگشت به خویشتن اسلامی انقلاب اسلامی ایران، جنبش دانشجویی نیز در کنار مردم، روشنفکران و طبقات و اقشار مختلف اجتماعی دیگر هویت اسلامی می‌یابد و تفکر اسلامی با اوج گیری انقلاب اسلامی و پیروزی آن تبدیل به گفتمان هژمون یا غالب در جنبش دانشجویی ایران می‌گردد. تشکیل اتحادیه انجمنهای اسلامی و سازمانهای دانشجویان مسلمان کشور که بعدها عنوان دفتر تحکیم وحدت را به خود می‌گیرد از یکسو و تسخیر سفارت آمریکا در ایران که توسط هسته اولیه تشکیل دهندگان این دفتر صورت می‌گیرد از سوی دیگر، هژمونی ایدئولوژی اسلامی برجنبش دانشجویی ایران را بلامنازع می‌سازد.

از جمله دلایل مهم تشدید فعالیت های دانشجویان با گرایش های دینی فعالیت و نفوذ کلام اندیشنمدان و روحانیون مسلمان در فضای دانشگاه ها بود. فعالیت ها و تلاش های شخصیت های فرهیخته ای نظیر علامه طباطبائی، آیت الله شهید دکتر مرتضی مطهری، آیت الله شهید دکتر محمد مفتح، آیت الله طالقانی، علامه جعفری و دکتر علی شریعتی در این دوره فضای عمومی سیاسی کشور و همچنین فضای سیاسی دانشگاه ها را با سرعتی محسوس به سمت گرایش های اسلامی پیش برد.براین اساس از حدود ‌سال‌های 1351‌و‌1352 طیف نیروهای مذهبی در جنبش دانشجویی رو به افزایش می‌گذارد، به گونه‌ای که در سال 1353 دیگر نیروهای مذهبی به یک وزنه مستقل و قابل‌توجه در جنبش دانشجویی تبدیل شده بودند. از پدیده‌های مهم و قابل تأملی که از اواخر سال 54 و اوایل سال 55 روند رو به گسترش و نقش تأثیرگذار‌ی پیدا کرد، یکی شکل‌گیری هیأت‌های مذهبی خانگی با حضور دانشجویان به عنوان هسته‌های مبارزاتی و تربیت فکری و عاطفی بود و دیگری- به ویژه از اواخر سال 1355 و اوایل 1356- افزایش تعداد دخترانی بود که با روسری و حجاب اسلامی در دانشگاه تردد می‌کردند و رفتار آنها به پرچم مبارزه دانشجویان مذهبی با رژیم شاه بدل گردیده بود. حرکت دانشجویی ادامه داشت تا آنکه دانشگاه در سال 1357 به قلب تپنده مبارزه علیه رژیم طاغوت تبدیل شد و جنبش دانشجویی تبدیل به جنبشی اجتماعی با آرمان‌های بزرگ گردید.

در فضای رادیکال و چپ زده (به مفهوم عام) این سالها، اشغال سفارت آمریکا توسط نیروهای اسلام گرای جنبش دانشجویی، تفکر چپ مارکسیستی در این جنبش را کاملا خلع سلاح کرده و حاشیه نشین می‌سازد. از این پس نبض جنبش دانشجویی در اختیار انجمنهای اسلامی و تفکر سیاسی اسلام گرایی است.

محتوای گفتمان اسلام گرایی غالب بر جنبش دانشجویی ایران طی سالهای پس از انقلاب اسلامی گفتمانی است که بر کلید واژه هایی نظیر عدالت در سیاست داخلی و مبارزه با استکبار جهانی(امپریالیسم) به رهبری آمریکا در سیاست خارجی تاکید دارد، طرفدار اقتصاد متمرکز دولتی برای برقراری هرچه بهتر عدالت، مصادره زمینهای زمین داران بزرگ و نیمه بزرگ، برای توزیع درمیان دهقانان و روستائیان، مخالف مدارس خصوصی، طرفدار جبهه‏ها و سازمانهای آزادیبخش اسلامی در جهان و... است و حمایت از اسلام ناب محمدی(ص) در مقابل اسلام آمریکایی از سوی دیگر است.

طی سالهای بعد از انقلاب، خصوصا طی سالهای انقلاب فرهنگی(61-1359) که اتفاقا مصادف با تحمیل جنگ از سوی عراق و جنگهای داخلی تجزیه طلبانه توسط گروه‏های چریکی مارکسیستی در داخل می‌گردد، جنبش دانشجویی وظیفه خویش می‌داند تا در خدمت آرمانهای انقلاب و نظام اسلامی قرار گیرد. به همین جهت است که هسته‌های اولیه تشکیل نهادهای انقلاب نظیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی و... از میان دانشجویان یارگیری می‌کند و جنبش دانشجویی کاملا در خدمت این نهادهای برآمده از انقلاب است. به عبارت دیگر جنبش دانشجویی تمام توان خود را مصروف حفظ انقلاب اسلامی و سازندگی و رشد ایران یا غلبه بر عقب ماندگی تاریخی آن می‌نماید. در طول این سالها جنبش دانشجویی انقلابی، آرمان خواه، عدالت طلب، استکبار ستیز، مخالف سرمایه داری، طرفدار جنبشهای اسلامی جهانی، یاور فقرا در جنگ علیه اغنیا، استقلال طلب و اسلام سیاسی خواه است. فرماندهان جوان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را اکثرا جنبش دانشجویی تقدیم نظام اسلامی می‌کند.

مقطع سوم: لیبرالیسم(1380-1375): گفتمان غالب بر جنبش دانشجویی شاهد تغییرات سریع در کلید واژه‌های خویش است. عدالت خواهی جای خویش رابه آزادی خواهی می‌دهد، اسلام گرایی ناب محمدی جای خود را به پلورالیسم دینی و نوعی سکولاریسم معاوضه می‌کند، استکبار ستیزی تند تبدیل به تساهل و تسامح و حتی حمایت سخت از رابطه با آمریکا می‌گردد، دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین تبدیل به لزوم واقع گرایی در سیاست خارجی و رهاسازی فلسطینیان به نام تأمین منافع ملی ایران می‌شود، طرفداری از خصوصی سازی ناب و خالص لیبرالی جای دفاع از اقتصاد دولتی و تعاونیهایی(که به نام عدالت صورت می‌گرفت) را می‌گیرد. در فضای جدید فکری-سیاسی واژگان کلیدی گفتمان نوین لیبرالی جنبش دانشجویی عبارتند از: آزادی، دموکراسی، جامعه مدنی، حقوق بشر، پلورالیسم، جامعه باز، قانون گرایی، حقوق شهروندان و... به لحاظ داخلی شرایط جامعه به شرح ذیل قابل توصیف است: طبقه متوسط و شهرنشین در ایران گسترش یافته است و طبقه متوسط جدید با میانگین سواد و تحصیلات عالی بالا مطالبات جدیدی را پیش کشیده است که از جنس مطالبات انقلابی و زاهدانه دوران انقلاب و جنگ نیست.

دفتر تحکیم وحدت زمانی سفارت آمریکا را تسخیر و سالیانه پرچم آن را آتش زده بود، اکنون رابطه با آمریکا را توصیه و آتش زدن پرچم را ممنوع و مردود می‌داند، زمانی به نام عدالت طرفدار فقرا و مظلومین در ایران و جهان بوده اکنون به نام منافع ملی، واقعیت‌گرایی و رفاه با هرگونه آرمان‌گرایی مخالفت می‌ورزد، زمانی ایدئولوژی اسلامی را در سرلوحه کار خویش داشت، اکنون با ایدئولوژی گریزی خواهان بیرون راندن دین از حوزه‌های عمومی از جمله سیاسی انسانها بوده است. افراط و تندروی در مطالبات لیبرالی تا بدان حد موج سوم جنبش دانشجویی درایران را تحت تاثیر و سلطه خود می‌گیرد آغازی میشود بر پایان موج سوم در جنبش دانشجویی ایران. آغاز اعلام استقلال تعداد قابل توجهی از انجمنهای اسلامی از دفتر تحکیم وحدت و رفتن تشکل مادر و راهبر جنبش دانشجویی ایران به ‌سوی انشعاب.

اساسا نوع زیست دانشجویی به گونه‌ای است که زمینه‌ای مساعد برای پیدایش جنبشهای اجتماعی ضدسنتی، عدالت‌خواهانه و آرمان‌گرایانه پدید می‌آورد. این در حالی است که موج سوم دانشجویی در ایران، دو خصلت عمده از سه خصلت اصلی فوق‌الذکر جنبشهای دانشجویی یعنی عدالت خواهی و آرمان‌خواهی را نداشت و این یعنی عدم تناسب گفتمان غالب با پیکر، بدنه، جوهر و روح حاکم بر جنبشهای دانشجویی. شاید تنها خصلت برجسته موجود در جنبش دانشجویی موج سوم، عمل به سنت فاصله گرفتن از حاکمیت سیاسی بود. در عمل به این سنت روشنفکری و خصلت جنبش دانشجویی، موج سوم توانست موفقیتهای خوبی را کسب کند ولی در این زمینه نیز دچارشدن به حداقل 4 آسیب و آفت صدمه دیده و از حرکت بازافتاد: نخست این که جنبش دانشجویی در این مسیر، فاصله نقد نظام سیاسی یا ایفاء نقش اپوزیسیون در رسیدن به نقطه اپوزیسیون و عزم تغییر نظام سیاسی را خیلی زود و با سرعت هرچه تمامتر پیمود و این افراط آشکار غیرمنطقی و غیرمنطبق بر واقعیات نظام سیاسی ایران، باعث ریزش نیروی این جنبش شد. دوم این که جنبش دانشجویی موج سوم، مواضع و خصوصیاتی از نظام سیاسی ایران را به نقد می‌کشید که از خصلتها و مواضع شالوده‌ای جنبشهای دانشجویی محسوب شده و در سالیان نه چندان دور گفتمان غالب خود آنها بوده است. حمایت از مردم فلسطین، مبارزه با سرمایه‌داری جهانی، مبارزه با مداخلات یک جانبه آمریکا در جوامع ضعیف و...از مواضع اصیل روشنفکری و جنبشهای دانشجویی در جهان محسوب می‌شود. پارادوکس پیش آمده در جنبش دانشجویی موج سوم ایران بود که با اختیار ایدئولوژی لیبرالی، این جنبش در برخی مسائل داخلی حرفی برای گفتن و نقد یافته بود ولی در عمده مسائل جناحی، درست برخلاف جهت و سنت جنبشهای دانشجویی و روشنفکری عمل می‌کرد. سوم این که در تعیین نقطه اصلی عزیمت و موضع گیری در مسائل داخلی نیز جنبش دانشجویی لیبرال موج سوم از همان ضلعی رنج می‌برد که نئولیبرالیسم یا لیبرالیسم تجدید حیات شده و طی سالیان گذشته از آن رنج برده و می‌برد. به دلیل ماهیت استبدادی نظامهای سیاسی قبل از انقلاب اسلامی 57-1356 در ایران، جناح لیبرال روشنفکری ایران در کنار گروه‏های سیاسی لیبرال فعال در عرصه حیات سیاسی ایران به حق دیگری خود را استبداد تعریف کرده بود و نوک پیکان موضع گیریها، مخالفتها و مبارزات خویش را متوجه استبداد ساخته بود. اما نکته ای که روشنفکری نئولیبرال و جنبش دانشجویی موج سوم در ایران آگاهانه یا ناآگاهانه از آن غفلت می‌نمود این بود که انقلابی با عظمت و خصوصیات استبدادستیزانه انقلاب اسلامی 57-1356 در ایران روی داده بود. انقلاب اسلامی ایران بنیادهای استبداد را به هم ریخته بود. هیچ نظام سیاسی بعد از انقلاب اسلامی، اگر هم می‌خواست، نمی‌توانست استبدادی باشد. به علاوه تحولات اجتماعی- فرهنگی درون جامعه ایران بعد از انقلاب نظیر بالارفتن شاخصهای شهرنشینی، سواد، تحصیلات عالی،...زمینه‌های رشد استبداد در ایران را کور و یا حداقل بسیار محدود ساخته است. اما روشنفکران نئولیبرال و گروه‏های سیاسی سنتی لیبرال در ایران، ناتوان از تعریف نقطه جدیدی با مختصات جدید، تلاش کردند تا بر همان نقطه قبلی قرار گرفته و از آن جا به حیات و مبارزات سیاسی خود سامان دهند. در حالی که این نقطه با واقعیات جدید جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی همخوانی نداشته و بر آن منطبق نبود. این عدم واقع گرایی در نظر و عمل سیاسی دامن جنبش دانشجویی موج سوم را نیز گرفته و آن را دچار رکود نمود. جنبش دانشجویی از مطالبات و واقعیات بدنه جامعه ایران غافل ماند. به عبارت دیگر جنبش دانشجویی از فضای عمومی فعالیتهای اجتماعی - سیاسی فاصله گرفت. جنبش دانشجویی از سخنگویی و مؤتلف گروه‏هایی نظیر کارگران و طبقات و اقشار پایین، تبدیل به ابزار دست لایه‌های فوقانی طبقه متوسط جدید و طبقات بالا گردید. این ائتلاف طبیعی نبود و نمی‌توانست تداوم یابد.

گذری بر جنبشهای دانشجویی دانشجویان ایرانی خارج از کشور

روند تشدید سرکوب و اعمال حاکمیت مستبدانه توسط شاه تأثیر مستقیمی بر مهاجرت فعالان سیاسی و دانشجویان به اروپا و آمریکا داشت؛ به طوریکه طی سالهای ۵۲-۱۳۴۷ حدود سی هزار نفر برای ادامه تحصیل از کشور خارج شدند و این تعداد از کل دانشجویان داخل کشور بیشتر بود، این تعداد در سالهای پایانی عمر رژیم از مرز صد هزار تن هم گذشت. کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در اروپا متشکل از فدراسیونهای انجمن دانشجویان انگلستان، آلمان غربی و فرانسه در اتحادی با انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا پایهء مهمترین تشکل دانشجویی خارج از کشور را که کنفدراسیون جهانی محصیلن و دانشجویان ایرانی در خارج از کشور (اتحادیه ملی) را تشکیل دادند. نکته جالب آنکه انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا از ابتدای تحصیل در سال ۳۱ تا سال ۳۹ از حمایت کامل سفارت ایران و انجمن دوستان آمریکایی خاورمیانه برخوردار بود و حتی سالانه هجده هزار دلار بودجه در اختیار داشت. آنها طی دیداری که شاه در سال ۳۷ از آمریکا داشت، او را به ریاست افتخاری سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا انتخاب کردند. اما هفده نفر در شهریور ۱۳۳۹ روال کار را عوض کردند و آن طرح ترور شاه بود.

 همچنین حائز اهمیت است که مرحوم دکتر علی شریعتی که ابتدا در جمع جوانان نهضت ملی بود، در فعالیتهای دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه و بعد از آن در کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی خارج از کشور، به ویژه کنگره های پاریس و لوزان حضوری فعال داشت و در تبیین خط و مشی کمیسیون ها و در نوشتن اعلامیه ها و قطعنامه ی کنفدراسیون همکاری نزدیکی داشت.
علیرغم حضور موثر کنفدراسیون جهانی در مبارزات علیه استبداد رژیم اما بالاخره دی ماه ۱۳۵۳ نقطه پایانی بر فعالیتهایش بود. اختلاف نظر میان گروههای ملی و توده ای و مناقشه درباره پیوستن به سازمانهای دانشجویی بین المللی و همچنین تحولات فکری و سازمانی توده ای های حاضر در کنفدراسیون به تبع اختلاف ها در حزب توده ایران، از عوامل به بن بست رسیدن کنفدراسیون جهانی بودند. نباید از اثر تخریبی نیروهای امنیتی رژیم شاه نیز غافل بود که از مهمترین این اقدامات می توان به غیرقانونی اعلام کردن کنفدراسیون جهانی از سوی سیاوش بهزادی دادستان نظامی ارتش در اسفند ۴۹ اشاره کرد.

 در کنار کنفدراسیون جهانی باید به انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در خارج از کشور اشاره کرد که حاصل انشعاب دانشجویان مذهبی از کنفدراسیون جهانی و پیوستن آنها به سایر دانشجویان مسلمان بود. همچنین "اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا گروه فارسی زبان " نیز در آلمان غربی و با حمایت مستقیم شهید بهشتی از جمله گروههای مسلمان دانشجویی بود که به عنوان رقیب اصلی برای کنفدراسیون جهانی مطرح شده بود و حتی با وجود بازگشت آیت الله بهشتی به وطن در سال ۴۹ همچنان پرقدرت و با تشکیلات وسیع در اروپا به کار خود ادامه می داد. در ایالات متحده و کانادا نیز حرکتهای مشابه اسلامی دانشجویان شکل گرفته بود. در اوایل دهه ۵۰ انجمن اسلامی دانشجویان – گروه فارسی زبان در آمریکا و اروپا با یک دست کردن عقاید و با ایجاد سازماندهی مشترک بین صفوف خود توانسته بود جنبه مبارزاتی خود را به گونه ای نشان دهد که رژیم ایران خطر بیشتری را از جانب اسلام گرایان حس کند. همکاری نهضت آزادی خارج از کشور با انجمن های اسلامی دانشجویان، به ویژه از سالهای ۱۳۵۴ به بعد که کنفدراسیون دچار فروپاشی شد، باعث شد که گروههای اسلامی نبض مبارزه بر ضد رژیم را در خارج از کشور به دست گیرند.

خصوصیات و ویژگی های جنبش دانشجویی از منظر مقام معظم رهبری:

1- آرمان گرایی در مقابل مصلحت گرایی: در زندگی معمولی گاهی موانع جلوی چشمان انسان را می گیرد و آرمان ها را دور دست و غیر قابل دستیابی می بیند ولی، دانشجو آرمان ها را محسوس و قابل دسترسی می یابد وبرای رسیدن به آن ها تلاش می کند.

2- صدق و خلوص: در حرکت های دانشجویی حیله و فریبکاری که معمولا در سایر محیط ها وجود دارد، به دلیل این که غالباعمل یا حرف را به دلیل جاذبه داشتنش برای خود و برای حقیقت، انجام یا بیان می دارند.

3- آزادی از وابستگی های سیاسی و حزبی و...: هر حزب یا گروهی برای افراد خود تقیداتی ایجاد می کنند، ولی دانشجو معمولا از این تقیدات آزاد است.

 4- مبتنی بر اشخاص نبودن: جنبش دانشجویی  چندین سال پیش بوده و خواهد بود، در حالی که در تمام این سال ها افراد زیادی آمده و رفته اند.

5- مقابله در برابر مظاهر زشتی مانند ظلم، تبعیض؛ زورگویی و ...: سابقه چندین ساله جنبش دانشجویی نشان داده که همیشه در برابر این مظاهر پلید ایستاده است.

6- همراه بودن و حکومت کردن منطق، تفکر، بینش و...همراه با احساسات: این صفات همراه با احساسات باعث به وجود آوردن نیرویی عظیم برای به نتیجه رساندن در کارها می شود.

جنبش دانشجویی به فراخور موقعیتش دارای آفات متعددی است که مهمترین آن ها عبارتند

منبع:
آدرس کوتاه شده: