یکشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۳
۰۰:۴۰
۳۰
دنیا در حال آنلاین شدن است و تا حد زیادی نیز آنلاین شده است. این موضوعی است که به هیچ وجه از آن گریزی نیست. در این دنیای آنلاین البته گوشیهای هوشمند نقش اساسی دارند، به ویژه Appهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی موبایل. امروز بخش مهمی از اوقات بسیاری از ما در شبکههای اجتماعی موبایل و Appهای پیامرسان همچون وایبر میگذرد. این موضوع به این معناست که وایبر و سایر شبکههای اجتماعی مجازی اعم از دسکتاپ و موبایل در زندگی ما تغییرات اساسی را موجب شده و میشوند.
همین موضوع منجر به آن شده که کاربران ایرانی به تازگی دغدغهای اساسی پیدا کنند. بحث مسدود شدن و فیلترینگ وایبر، یعنی شریان ارتباطی تقریبا رایگانی که بیشتر کاربران گوشیهای هوشمند از وجود آن خرسندند. از حدود دو ماه پیش جریان مسدود شدن وایبر بسیار جدی شد و نگرانی کاربران آن نیز شروع شد که آیا وایبر به سرنوشت WeChat مبتلا میشود یا نه؟
اما شاید برای شما هم جالب باشد که چرا ما امروز به موضوع فیلتر شدن وایبر میپردازیم. قصه این است که به تازگی دبیر بخش فرهنگی تابناک آقای (م. خ) بالاخره به جمع انبوه وایبریها پیوسته است و از مزایای این شبکه ارتباطی البته از روی PC برخوردار میشود. بالاخره ایرانیها بدون گوشی هم به وایبر میآیند، همان طور که با سکه یخی از تلفن عمومی در ژاپن تماس هم میگینرند!
البته نصب وایبر روی PC خود میتواند سوژه آموزشی خوبی باشد؛ اما ورود دبیر فرهنگی تابناک به وایبر، بهانهای شد که ما با توجه به دغدغه فیلترینگ وایبر، نگاهی به فرهنگ وایبری امروز خود بیندازیم.
داستان مسدود شدن وایبر مفصل است و همه ما کما بیش در جریان آن هستیم. بروز اهانتها به ساحت حضرت امام خمینی در شبکه وایبر، منجر به واکنش مسئولان و صدور حکم برای مسدود شدن وایبر شد که البته در نهایت پیش شرط دادستانی تهران، مبنی بر مهلت به وزارت ارتباطات برای ایجاد امکان فیلترینگ محتوایی، منجر به آن شد که وایبر همچنان در دسترس ما باشد؟
این ماجرا البته جوانب بسیاری داشت و یکی از آنها مانور برخی رسانههای خارجی روی آن بود که البته چندان وجهه خوبی از ایران در سطح افکار عمومی جهانی از خود به جای نگذاشت.
در این ماجرا پای برخی مسائل دیگر هم به میان آمد؛ مانند اینکه اپراتورهای موبایل به واسطه ضرر احتمالی که از گسترش وایبر میبینند، از فیلترینگ آن حمایت میکنند. کاربران وایبر به دلیل استفاده وسیعی که از این ابزار دارند، واکنشهای اساسی نسبت به این موضوع نشان دادند، اما کسی از خود نپرسید وایبر چرا تهدید به فیلترینگ شد؛ پرسشی که موضوع امروز ماست.
شبکههای ارتباطی مانند وایبر و واتس اپ، تحولی اساسی در زندگی ما پدید آوردهاند. اگر ارتباطات الکترونیک را معجزه قرن اخیر بدانیم، قطعا حضور شبکههای اجتماعی به خصوص در حوزه موبایل، یک کاتالیزور اساسی برای تأثیرات گوناگون فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی، و حتی سیاسی و امنیتی این ارتباطات هستند.
گفتیم که دنیا در حال آنلاین شدن است. وایبر و شبکههای اینچنینی، تعین بارز این موضوع هستند و گستردگی این شبکهها در نقاط گوناگون جهان و تعدد آنها گواه دیگری بر این امر. امروزه توسعه جوامع در همه ابعاد فردی و اجتماعی به گونهای تحت تاثیر مستقیم این ابزارهاست.
اما این توسعه یک پیش شرط اساسی دارد. استفاده از تمام ظرفیت و پتانسیلی که این ابزارها در اختیار ما میگذارند، به شکل درست و کاربردی. این یک پیش شرط اساسی است. ما میخواهیم موضوع فیلترینگ وایبر را از این دید نگاه کنیم.
وایبر ابزاری ارتباطی است با ۲۸۰ میلیون کاربر در سراسر دنیا که از این تعداد، حدود ۱۰۰ میلیون در ماه فعال هستند. این ابزار توانسته شبکه ارتباطی بزرگی را در بین کاربران به وجود آورد؛ همانند کاری که فیسبوک در سطح شبکه اجتماعی دسکتاپ کرد.
خوب که نگاه کنیم در مییابیم این شبکه ارتباطی میتواند مزایای بسیاری داشته باشد که کم کردن هزینههای ارتباط و حتی درآمدزایی از این شبکه برخی از آنهاست؛ اما ما چه استفادهای از این ابزار میکنیم؟
تنها با یک نگاه کوتاه میتوان دریافت که پر از هزاران گروه با نامهای متفاوت است که تنها جنبه سرگرمی داشته و کمتر وجه کاربردی، اطلاع رسانی و ارتباطی دارند. گروههایی که اتفاقا بیشتر مطالب آنها تکراری است و به رسم مرسوم Copy/Paste دست به دست میشود.
کاربران این شبکه اجتماعی به قدری در این شبکه و به شکل گسترده فعال هستند که کافی است شما در وایبر باشید تا دیر یا زود از آخرین لطیفههای تولیدی کاربران آگاه شوید. رقابت کاربران در این میان و در گروهها برای صدر نشینی نیز خود جالب توجه است! در این میان گاه جوی همهگیر مانند جو ناخوشایندی که چندی پیش دیدیم و وایبر را تا مرز فیلترینگ پیش برد، فضا را به هم میریزد. کافی است، تصور کنیم اگر قرار بود به جای این همه مطالب سرگرم کننده و عملا بدون استفاده زیاد، اخبار و مطالب کاربردی منتشر میشد، این امر چه تأثیری بر دانش عمومی جامعه داشت.
البته این نوع برخورد با وایبر میراثی است که ما از توئیتر و فیسبوک و حتی بسیار پیش از آن از پیامرسان Yahoo به ارث داریم. توئیتر انقلابی در عرصه اطلاع رسانی و ارتباط است. تقریبا هیچ فرد برجسته و چهره شناخته شدهای نیست که در توئیتر نباشد. توئیتر برخی از رسانههای بزرگ خبری دنیا رکن اصلی انتشار اخبار آنهاست و اگر در این شبکه اجتماعی فعال باشید، هیچ خبری نیست که از دورا دور دنیا به گوش شما نرسیده باشد.
اما متأسفانه بیش از ۷۰ درصد کاربران ایرانی در این شبکه با این ظرفیت و پتانسیل، مشغول بهره برداریهایی هستند که اساسا در کارکردی این شبکه اجتماعی تعریف هم نشده است! متأسفانه گزینگویههای ۱۴۰ کاراکتری، اسباب سرگرمی و وقت گذرانی عدهای را به خوبی فراهم کرده است.
ما همین رویکرد را در فیسبوک هم داریم و به رغم ظرفیتهای اساسی این شبکه اجتماعی ـ که بسیاری از آن برای کسب درآمد و توسعه کسب و کار خود استفاده میکنند ـ به نظر برای خوشگذرانی یا وقتگذرانی در فیسبوک حاضریم. تنها کافی است داستان لیونل مسی و فرناندا لیما قبل از بازیهای جام جهانی را به یاد آوریم، تا دقیقا درک کنیم ما کجای جریان هستیم.
البته بخش مهمی از کاربرد این ابزارها ناظر به جنبههای سرگرمی و ارتباط صرف است؛ اما گویا ما در همین جنبه هم به شدت افرا داریم. در چنین شرایطی آیا فیلتر بودن فیسبوک و توئیتر و فیلتر شدن وایبر و واتس اپ، ضرر بزرگی برای ماست؟ اینگونه به نظر نمیآید!
اشتباه نکنید. ما به هیچ وجه از فیلتر بودن شبکههای اجتماعی دفاع نمیکنیم، زیرا این شبکههای اجتماعی صرف نظر از خلل و و فرج امنیتی، کاربردهای فراوانی در توسعه جوامع دارند و مسدود بودن آنها محدود کردن این توسعه است. پیکان انتقاد ما رو به سوی استفادهای دارد که ما کاربران از شبکههای اجتماعی میکنیم.
در واقع شاید بتوان گفت متأسفانه هنوز فرهنگ استفاده از شبکههای اجتماعی و بهرهبرداری از ظرفیتها و تواناییهای آنها در جامعه ایرانی جای نیفتاده است. هنوز کاربران ایرانی عمق ارزشمندی این ابزارها را به درستی درک نکردهاند و هدف و منظور آنها را به خوبی درنمییابند.
از همین روی است که شاهد جریانهایی نظیر اهانت به ساحت امام راحل هستیم. شاید این دست از رخدادها بیش از آنکه هدفدار باشد، ناشی از ماهیت فرهنگ وایبری ماست. حتی اگر جریانات هدفدار نیز پشت این موضوع باشد، باز هم فرهنگ وایبری ما جزء مهمی از تأثیرات آن است.
در جریان اخیر، خوشبختانه مسئولان به خوبی از موضوع امنیتزدایی کردند و هر چند در آغاز برخورد شدید به نظر میرسید، در ادامه برخورد عقلانی با موضوع و خارج کردن آن از فاز حساسیت برانگیز، منجر به آن شد که بهرهبرداری رسانههای خارجی از این موضوع هم عقیم ماند.
قطعا همه بر این موضوع آگاهیم که فیلترینگ وایبر شاید برای مدتی پاسخگو باشد، ولی در دنیای آنلاینی که صدها وایبر در آن است، اینگونه برخورد راهکار نهایی نیست؛ اما واقعیت این است که اگر روزی وایبر فیلتر شود، نخستین مسئول آن شاید ما کاربرانی باشیم که نمیدانیم از وایبر چگونه استفاده کنیم؛ ما کاربرانی که دیگر لطیفهای برای گفتن در وایبر نداریم و ناچار به هر چیز دستاویز میکنیم، تا خوش باشیم.
شاید موضوع اساسی بر سر این است که ما باید یک بار برای همیشه ماهیت ابزارهای ارتباطی نوین را به خوبی درک و فرهنگ وایبری خود را آن گونه که باید باشد، بازسازی کنیم. شاید باید از امروز برای همیشه یاد بگیریم که از وایبر و شبکههای اجتماعی دیگر هوشمندانه و کاربردی استفاده کنیم و قطعا نقش مسئولان و به ویژه وزارت ارتباطات و همچنین فرهنگ، در این موضوع بسیار پر رنگ است.
القصه، ورود دبیر فرهنگی «تابناک» به جمع وایبریها بهانهای شد برای نگاهی به فرهنگ وایبری ما کاربران ایرانی. وایبر ابزاری قدرتمند در ارتباطات است. تنها زمانی میتوان به مزایای آن پی برد که یاد زمانی بیفتیم که وایبر نبود.