04/07/1403  
 
پنجشنبه, ۰۸ آبان ۱۳۹۳ ۲۲:۲۲ ۴۶
طبقه بندی:
  • صنفی
  • اخبار سازمان
چچ
پیوند فرهنگ عاشورایی و رفتارهای سیاسی از منظر امام خمینی

محمدرضا انزابی

پیوند فرهنگ عاشورایی و رفتارهای سیاسی از منظر امام خمینی

درس های عاشورا همواره بحثی زنده، حیات بخش و حرکت آفرین است . هر چند این رویداد در مکان و زمان محدودی به وقوع پیوست اما درس های آن ویژه زمان و مکان خاصی نیست.

عدالت خواهی و ستم ستیزی، عزت، پاسداری از اسلام و ارزشهای اسلامی، شهادت در راه خدا، جمع میان سیاست و معنویت، امر به معروف و نهی از منکر از جمله درس های مهم در عرصه رفتارسیاسی رویداد عاشورا است.

در باره رویداد عاشورا بسیار گفته و نوشته اند . باز هم جای گفتن و نوشتن باقی است، چرا که این رویداد از چنان ابعاد بزرگ و گسترده ای برخوردار است که هر چه بیش تر به تحلیل و بررسی آن پرداخته شود زوایای نوتر و تازه تری از آن آشکار خواهد شد.

قیام عاشورا از سال 61 هجری تا امروز همچون چشمه ای جوشان و خروشان از آب زلال و گوارای خود تشنگان معرفت و حقیقت را سیراب کرده، و الهام بخش بسیاری از نهضت های حق علیه باطل بوده است . انقلاب اسلامی، به رهبری امام خمینی (رحمه الله علیه) از عاشورا الهام گرفت . ماندگاری و پایایی آن نیز در گرو بهره گیری از درس ها و عبرت های آن است . درس های عاشورا در گستره زمان و زمین همچنان ادامه دارد، چرا که در ادبیات عاشورا آمده است:
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و کل شهر محرم .

درس های عاشورا همواره بحثی زنده، حیات بخش و حرکت آفرین است . هر چند این رویداد در مکان و زمان محدودی به وقوع پیوست، اما درس های آن ویژه زمان و مکان مشخصی نیست . اگر تا دیروز عده ای می پنداشتند که عاشورا حادثه ای مقطعی است، امروز با توجه به تعالیم عاشورایی امام خمینی و در نتیجه استقرار حکومت اسلامی، باید به عنوان رویدادی تلقی شود که در طول تاریخ می تواند درس آموز بوده و پایه های ستم و استبداد را از بیخ و بن براندازد:
واقعه عظیم عاشورا از سال 61 هجری تا خرداد 42 و از آن زمان تا قیام حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداه، در هر مقطعی انقلاب ساز است.

پس از سال 61 هجری، این رویداد در عرصه رفتار سیاسی الگوی بسیاری از حرکت ها شده است: حرکت توابین، مردم مدینه، قیام مختار، نهضت زیدبن علی، قیام محمد نفس زکیه و ابراهیم فرزندان عبدالله ... تا قیام و نهضت مقدس ملت ایران به رهبری امام خمینی همه و همه با الهام از عاشورا سازماندهی شده اند . اقبال لاهوری، استقلال و نجات پاکستان را مرهون قیام عاشورا دانسته است. گاندی، نیز، نهضت عاشورا را الهام بخش خود در رهایی هندوستان می داند .

فداکاری و ایثار، صبر و استقامت، شهادت و شجاعت، تعهد و مسؤولیت، صداقت و وفاداری، قاطعیت در راه هدف، دفاع از امامت و ولایت، دفاع و پاسداری از دین و ارزش ها، تولی و تبری، ستیز با ستم و ستمگران، با فساد و مفسدان، دستور به نیکیها، پرهیز از بدیها و زشتیها، انس با قرآن، ترویج فرهنگ نماز، نهراسیدن از نیروی دشمن، پرهیز از سستی و تنبلی در برابر تجاوز به ارزش ها، افشای چهره دشمنان اسلام، توجه به معنویات حتی در جبهه جنگ، نفی نژادپرستی، توبه، دعا، استغفار، تسلیم در برابر خدا، قیام برای خدا و ... بخشی از درس های عاشورا است . البته همین درس ها کافی است که یک ملت را از ذلت به عزت برساند و همین درسها می تواند جبهه کفر و استکبار را شکست بدهد . همان گونه که ملت ایران با الهام از همین درس های عزت بخش استبداد و استعمار را به زانو درآورد و باز همین درس ها بود که نقش خود را در جنگ تحمیلی به نمایش گذاشت .
آن چه آوردیم فهرست بخشی از درس ها و آموزه های عاشورا بود . صدها بلکه هزارها هزار درس از رویداد عاشورا می توان آموخت . شرح و تفصیل درس های یاد شده در این مقال نمی گنجد . از این روی، به شرح نمونه هایی از درس ها در عرصه رفتار سیاسی بسنده می کنیم:

عدالت خواهی

 ستیز با ستم و ستمگران به ویژه حاکمان ستم و بر پایی عدل یکی از درس های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی است . عاشورا به ما می آموزد که انسان مسلمان نمی تواند در برابر ستم و ستمگران سکوت کند و بی تفاوت بماند، اگر سکوت کرد در حکم همان ستمکار است . امام حسین (علیه السّلام) در یک سخنرانی در برابر سپاهیان حر فرمودند:
ای مردم،  رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: اگر کسی حاکم ستمگری را ببیند که حلال خدا را حرام می کند، عهد و پیمان الهی را می شکند، و با سنت رسول خدا مخالف است، و با بندگان خدا به ستم و بیدادگری رفتار می کند، پس با گفتار و کردار در برابرش نایستد بر خداست که این فرد را نیز با همان حاکم ستمکار محشور کند .

درس عزت

 یکی دیگر از درس های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی، درس عزت است . امام حسین (علیه السّلام) با گفتار و عمل خود به ما آموختند که برخورد مسلمانان با یکدیگر چه در داخل کشور و چه با خارج کشور باید از موضع عزت باشد . چرا که در فرهنگ اسلامی، مسلمان عزیز است و هرگز نباید تن به ذلت و خواری بدهد . ذلت و خواری با مسلمانی قابل جمع نیست . بنابراین، مسلمانی که ذلت را پذیرفته مسلمانی اش کامل نیست .

سخنان و رفتار امام حسین (علیه السّلام) و دیگر عاشورائیان درس است به همه شیعیان به ویژه کارگزاران نظام اسلامی و هشداری است به کسانی که خود را شیعه می دانند ولی در این حال خود را در اختیار غیر خدا قرار داده و مرعوب و تسلیم قدرت های بزرگ شده اند و دیگران را نیز به این ذلت فرا می خوانند .

پاسداری از اسلام و ارزش های اسلامی

 پاسداری از اسلام و ارزش های اسلامی یکی دیگر از درس های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی است . پیش از یادآوری این درس از سوی امام حسین (علیه السّلام) یادآوری این نکته مفید بنظر میاید  که: در فلسفه سیاسی، نقش حکومت در تامین سعادت، اخلاق و معنویت گفت و گو بسیار چشمگیر است . برخی (حکومت های لیبرال) بر این باورند که این گونه امور در قلمرو مسائل خصوصی افراد جای دارد . از این روی، حکومت در این باره هیچ مسؤولیتی ندارد . اما در اندیشه سیاسی اسلام، با دلیل های بسیار این گونه امور جزو قلمرو حکومت است . نه تنها حاکم و همه کارگزاران حکومتی باید به اسلام و ارزش های اسلامی باور داشته باشند که همگان موظف به تبلیغ و پاسداری از آن می باشند . امام (علیه السّلام) در بسیاری از موارد از جمله در نامه ای که از مکه به مردم بصره می نویسد همچنین به هنگام رویارویی سپاه امام (علیه السّلام) با سپاه حر نیز پاسداری از اسلام را وظیفه همه مسلمانان دانسته و از آنان می خواهد که او را در این راه یاری دهند . سخنان امام (علیه السّلام) به ما می آموزد که اگر برای پاسداری از اسلام راهی به جز فداکاری و ایثار و کشته شدن نباشد باید جان خود را فدای اسلام کرد .

4. شهادت در راه خدا
کشته شدن در راه خدا هر چند از سوی انسان های ظاهر بین جدا شدن از دنیا و لذایذ آن است، ولی از نگاه انسان های وارسته، شهادت پایان رنج ها و سختی ها و رسیدن به لقاء الله است . آخرین آرزوی این گونه انسان ها شهادت است . استقبال از مرگ در راه عقیده و آرمان نزد ملت های دیگر هم ارزشمند است . مردم آزاده دیگر نیز چنین مرگی را تقدیس و ستایش می کنند. تلاش و فداکای و ایثار جان و مال در راه عقیده و هدف های الهی تا کشته شدن و شهادت در راه خدا یکی از درس های رویداد عاشورا در عرصه رفتار سیاسی است، یعنی انسان در عرصه سیاسی گاه به جایی می رسد که باید در راه هدف و آرمان های الهی فداکاری کند و از جان و مال خود بگذرد .
4.جمع بین سیاست و معنویت
 جمع بین حضور در عرصه های سیاسی و توجه به معنویات یکی دیگر از درس های عاشورا است . غفلت از نیازهای روحی و معنوی به ویژه برای کسانی که درگیر کارهای مهم و سنگین اند و مسؤولیت های بالایی دارند خطرساز و خطرآفرین است که باید در برابر آن هشیار بود . امام حسین (علیه السّلام) در آن هنگام که رویاروی دشمن ایستاده و حتی در آن هنگامی که در محاصره دشمنان است، هرگز از این مساله غفلت نکرد.
این کار امام (علیه السّلام) بیانگر آن است که هرگز نباید به دلیل کار و گرفتاری زیاد از خودسازی و توجه به معنویات غفلت کرد . چرا که موفقیت های انسان در همه عرصه ها در گرو همین توفیق است . ممکن است گفته شود کسی که به خاطر خدا کار و یا مسؤولیتی را پذیرفته است و با منطق انجام وظیفه مشغول کار است، کار او بلکه همه حرکت های او عبادت است، ولی باید توجه داشت که برای عباداتی که بین انسان و خداست اثر و نقشی است که هیچ چیز دیگر نمی تواند جایگزین آن شود .
5.امر به معروف و نهی از منکر
 از درس های مهمی که در عرصه رفتار سیاسی می توان از رویداد عاشورا آموخت، درس امر به معروف و نهی از منکر است . همان گونه که رفتار امت اسلامی با یکدیگر بر اساس امر به معروف و نهی از منکر است با حاکمان نیز بر همین مبنا استوار است . دولت حاکم بر مسلمانان، اگر ستمگر باشد باید بر اساس مراحل امر به معروف و نهی از منکر با او برخورد کرد . امام حسین (علیه السّلام) در وصیت نامه سیاسی الهی خود یکی از انگیزه های قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر می داند:
من از روی خودخواهی، غرور و خیره سری و یا به منظور ایجاد فساد و آشوب و ظلم و ستمگری به پا نخاسته ام، بلکه قیام من برای اصلاح امور مسلمانان و ... اجرای برنامه امر به معروف و نهی از منکر در میان امت اسلامی است.

امام حسین (ع) ودیعه الهی و ولی کامل است که با عصمت خویش، تمام گفتار و رفتارش حجتی برای مردم خواهد بود که از آن به عنوان سنت در کنار کتاب الهی، و به عنوان یکی از منابع استنباط احکام فقهی استمداد جویند و سیره وروش او را الگو و اسوه خود قرار دهند، و در تمامی ابعاد سیاسی - اجتماعی، اخلاقی و عرفانی از این خورشید تابناک استفاده کنند و به سوی زلال معارف وحیانی و اسلام ناب عاری از پیرایه های جاهلیت امویان و غیر امویان در طول تاریخ هدایت گردند.

عاشورا  تبلور سیاست دینی

عاشورا جلوه ا صلی سیاست دینی بود که در آن جنبه الهی و بشری با هم یک جا، کنار یکدیگر قرار می گرفتند. اگر بخواهیم عاشورا را تنها با دید الهی مشاهده کنیم، این حادثه از دسترس دور می شود و نمی تواند وسیله درس و عبرت قرار گیرد. تکیه تنها به جنبه های عاطفی، روحانی و معنوی عاشورا، موجب می گردد که نتوان آن را الگو قرار داد و به آن تاسی کرد.
و اگر بخواهیم عاشورا را تنها با دیدی بشری و با تحلیل های عقلانی مشاهده کنیم، خطر بیگانگی از اهداف الهی و ارزش های والای دینی عاشورا و تلاش در جهت قرب الی الله و به فعلیت رسیدن و ظاهر گشتن اسماء و صفات الهی در انسان و به مقام فناء نائل شدن او که در کربلا متجلی گشته، آدمی را تهدید می کند. باید باور داشت، امام حسین (ع) همچون پیامبران و سایر اولیاء الهی، همچنان که ولی مطلق و انسان کامل و آیه کبری و مظهر تام اسماء و صفات الهی در زمین بود، ولی او با همه آن ویژگی ها انسانی بود که «یاکل و یمشی فی الاسواق » و از این جهت نهضت او می تواند الگو و اسوه باشد. با توجه به این حقیقت است که می توان جنبه الهی و جنبه بشری این حادثه و بعد اخروی و دنیوی و دینی و سیاسی آن را یکجا مشاهده کرد و اینها را مانعه الجمع ندانست.

تعبیر امام خمینی از حادثه عاشورا

در میان شیعیان پیرو اهل بیت (ع) توجه جدی به ابعاد سیاسی - اجتماعی عاشورا و زدودن غبار غفلت و فراموشی از آن را در دامنه ای بسیار گسترده تر از آنچه در میان نواندیشان سنی منعکس است، شاهدیم. از زمان سید جمال الدین اسدآبادی که این حرکت بیدارگری شروع به رشد گرفت، هر روز در ابعادی وسیعتر چهره خود را نمایان کرد و در دهه های اخیر که متصل به پیروزی انقلاب اسلامی گردید، به اوج خود رسید. و دراین زمینه، بیشترین سهم در توجه به ابعاد سیاسی عاشورا، آن هم در تابلویی جامع و کامل و بدون افراط و تفریط، مربوط به معمار بزرگ انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی قدس سره است. او برجسته ترین شخصیتی است که توانست ابعاد مغفول عاشورا را مورد توجه قرار دهد و این توجه جدی موجب رونق گرفتن اندیشه سیاسی ملهم از نهضت عاشورا در میان شیعیان گردید و در مدتی بسیار اندک توانست قدرت سیاسی فرهنگ عاشورا را در ساقط کردن حکومتهای جائر و به چالش کشاندن قدرتهای جهانی به خوبی نشان دهد.

امام خمینی (ره) در پانزده خرداد و حوادث دهه چهل توانست عاشورا را به وسیله سیاسی کارآمد و مقدس علیه نظام استبداد حاکم بر ایران درآورد و در مبارزات سالهای 56 و 57، با استفاده از تاسوعا و عاشورا و اربعین، و شکست دادن رژیم تا دندان مسلح پهلوی که نقش ژاندارمی منطقه را برای امریکا و اسرائیل بازی می کرد، به جهانیان معجزه عاشورا را نشان دهد و بر آنان آشکار کند که عاشورا چه امکانات عظیم و توان گسترده ای برای تحریک سیاسی مردم مظلوم و تحت ستم در خود ذخیره دارد. پس از پیروزی انقلاب نیز، در عرصه مبارزه با استکبار دین ستیز غرب، به ویژه صهیونیزم بین الملل و امریکا، امام خمینی (ره) با توجه دقیق و همه جانبه به سیاست دینی نهفته در نهضت کربلا، نه تنها توانست کشتی انقلاب را از طوفانهای حوادث برهاند و آن را به نهال پرثمر و تناور تبدیل کند، بلکه با این حرکت احیاگر خویش، موجب توجه جدی مسلمانان به اسلام سیاسی آنچنان که در حرکت کربلا متبلور است، گردید. موج حرکت اسلام گرایی و توجه به آرمانهای اسلامی و قوانین و مقررات دینی و مبارزه با سکولاریسم را که اکنون در کشورهای مختلف جهان از شرق دور تا قلب امریکا و اروپا مشاهده می کنیم و نهضت بیداری مسلمانان که از بوسنی و هرز گوین تا لبنان و فلسطین و الجزایر و ترکیه و عراق و افغانستان و کشمیر به چشم می بینیم و جز حرکت های استشهادی که هر روزه از انتفاضه مسجدالاقصی به گوش می رسد، همگی از میوه های شیرین درسهایی است که امام خمینی از عاشورا فرا گرفت و به میلیون ها مسلمان آموزش داد.

امام معتقد بود:

وقتی که حضرت سیدالشهداء - سلام الله علیه - آمد مکه و از مکه در آن حال بیرون رفت یک حرکت سیاسی بزرگی بود که در یک وقتی که همه مردم دارند به مکه می روند، ایشان از مکه خارج بشود. این یک حرکت سیاسی بود. تمام حرکاتش، حرکات سیاسی بود، اسلامی - سیاسی و این حرکت اسلامی - سیاسی بود که بنی امیه را از بین برد.

امام با تعبیر اسلامی - سیاسی از نهضت حسینی، بر این نکته مهم انگشت نهاد که در کار تعبیر و تفسیر عاشورا، برای اجتناب از تحریف، به این دو خصیصه بارز این قیام باید توجه کافی مبذول داشت، سیاست و اسلامیت. عاشورا، حرکتی سیاسی است ولی نه سیاست بیگانه از دین و عاری و رها از معارف وحی، نه سیاستی مبتنی بر پذیرش مبانی سکولاریسم، بلکه حرکتی سیاسی و مبتنی بر وحی و معارف دینی. عاشورا نه یک قیام صرفا معنوی و دینی است و نه یک حرکت کور سیاسی. عاشورا تجلی گاه سیاست دینی است. در قاموس این سیاست، واژگان و مفاهیمی به چشم می خورد که در هیچ قاموس سیاسی دیگر یافت شدنی نیست و می تواند فصل ممیز سیاست سکولار از سیاست دینی قرار گیرد. عبودیت و خلوص، انجام تکلیف و تلاش در جهت احیاء سنت نبوی و مبارزه با ستمها و بدعتها، عمده سرفصل های مبانی و اهدافی را تشکیل می دهد که در سایه آن اقدامی سیاسی، همچون نهضت کربلا، شکل می گیرد. مفاهیمی همچون عدالت طلبی، هدایت گری، صراحت لهجه، توکل و استناد به ذات لایزال الهی، ایثار و فداکاری خالصانه، شهادت طلبی، جهاد در راه اقامه فرائض و حدود الهی، اقامه نماز و احیاء زکات و امر به معروف و نهی از منکر، واژگانی است که در سیاست حسینی موج می زند و این همه، آموزه هایی برگرفته از متن قرآن کریم است که امام حسین (ع) به عنوان قرآن ناطق و تفسیر کننده لایه های آشکار و پنهان این کتاب هدایت در قیام عاشورا، مجسم کننده و به عینیت درآورنده خارجی این قاموس لایتناهی است.

امام خمینی فقیه زمان شناس و روشن ضمیری بود که به خوبی سیاست اسلامی امام حسین را شناخت و آن را ابتدا تحریر و تقریر نمود و سپس در رفتار سیاسی چندین دهه خود به کار گرفت و درعمل به جاهلیت مدرن عصر تکنولوژی نشان داد که اگر سخن از آمیختگی سیاست و دیانت در میان است، کدام دین با کدام سیاست در آمیخته است و چگونه از این امتزاج، ارزشهای بلند معنوی و اخلاقی جوانه می زند و جوامع انسانی را سرشار از طراوت و سرسبزی خود می کند.

در تقریر معمار حکومت اسلامی از واقعه طف، نهضت عظیم عاشورا برای عدالت و آزادی و برای مبارزه با ستم و رژیم سلطنتی بود. امام حسین (ع) با حرکت خود نشان داد که قلت عدد و نداشتن قدرت عذر نیست باید به پا خیزید و استنکار کنید. در یاست حسینی وقتی مصالح فرد با مصالح جامعه معارضه کند، این فرد است که باید فدا شود ولو سیدالشهداء و اصحاب و انصارش باشد. در قیام حسین، آرمان تشکیل حکومت عدل نیز وجود دارد. در دیدگاه امام:

سیدالشهداء آمده بود، حکومت هم می خواست بگیرد، اصلا برای این معنا آمده بود و این یک فخری است. آنهایی که خیال می کنند که حضرت سیدالشهداء برای حکومت نیامده، خیر، اینها برای حکومت آمدند. برای اینکه باید حکومت دست مثل سیدالشهداء باشد، مثل کسانی که شیعه سیدالشهداء هستند، باشد.

 قیام آن حضرت برای برقراری حکومت عدل و دفاع از مکتب بود، نه برای کشور گشایی.

آن حضرت در فکر آینده اسلام و مسلمین بود، به خاطر اینکه اسلام در نتیجه جهاد مقدس و فداکاری او در میان انسانها نشر پیدا کند و نظام سیاسی و نظام اجتماعی آن در جامعه ما برقرار شود.» «شهادت حضرت سیدالشهداء مکتب را زنده کرد و رژیم طاغوتی را دفن کرد. او اگر چه شکست خورد ولی پیروز نهایی میدان بود، چون اسلام را نگه داشت. «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» دستوری است که باید همان برنامه را ادامه داد و سرمشق امت اسلامی باشد. باید این برنامه سرلوحه زندگی امت در هر روز و هر سرزمین باشد.

 و همین اساس و فلسفه عزاداری است. گریه کردن بر شهید زنده نگه داشتن نهضت است. گریه برای سیدالشهداء نفعی ندارد، برای ما نفع دارد، نفع اخروی و دنیوی. مساله، مساله گریه نیست. مساله سیاسی است که ائمه ما با همان دید الهی که داشتند، می خواستند که این ملت ها را با هم بسیج کنند تا آسیب پذیر نباشند.

در نگاه امام خمینی:

این خون سیدالشهداء است که خون های همه ملت های اسلامی را به جوش می آورد و این دستجات عزیز عاشورا است که مردم را به هیجان می آورد و برای اسلام و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا می کند.

به نظر ایشان:

اگر بعد سیاسی عزاداری را بفهمند، همان غربزده ها هم مجلس به پا می کنند وعزاداری می کنند.

 رهبر کبیر انقلاب اسلامی، ضمن توصیه به اقامه عزاداری به شکل گذشته و حتی باشکوهتر و فشرده تر از پیش، به خطر برخی نویسندگان اشاره داشت:

بازیتان ندهند این قلم فرساها، بازیتان ندهند این اشخاص که با اسماء مختلفه و با مرام های انحرافی می خواهند، همه چیز را از دستتان بگیرند.

وقتی به تاریخچه افکار روشنفکران غربزده در رویارویی با عاشورا مراجعه کنیم، دو گونه جبهه گیری متضاد را در رفتار آنها مشاهده می کنیم و هنر امام خمینی آن بود که با شناخت این دو جبهه به ظاهر متضاد هر دو را دو تیغه یک قیچی می شمرد که در اندیشه نابودی و تحریف این گنجینه عظیم فرهنگی مکتب تشیع می باشند. گروهی به نام سیاسی شمردن و حماسی نمودن حادثه کربلا، به تضعیف عزاداری ها و اقامه مجالس روضه و ماتم و دسته جات پرداختند و آن را به باد مسخره گرفتند، امام در مقابل این تفکر ایستاد و نشان داد که عزاداری خود یک مساله سیاسی است. عده ای دیگر هم به نام توجه به ابعاد معنوی و عرفانی عاشورا، در صدد تضعیف ابعاد سیاسی عاشورا بوده و آن را با اتهاماتی هم چون، یک بعدی بودن و خشونت زایی به انحراف می کشند و این هنر افکار و اندیشه های امام است که در برابر این فکر هم می ایستد و انحراف آن را گوشزد می کند. امام با تعبیر خود از عاشورا، و اسلامی - سیاسی دانستن آن کربلا را تبلور سیاست اسلامی و تجلی گاه معارف، آرمانها و ارزشهای اسلامی می دید. و بعد سیاسی، دنیوی و عقلانی و بشری آن را در کنار بعد دینی، اخروی و معنوی و الهی آن مشاهده می کرد و این دو بعد را مانعه الجمع نمی دید.

نقش عاشورا پس از استقرار نظام

درس آموزان مکتب عاشورا، از سیاست اسلامی و دینی عاشورا می آموزند که پس از انقلاب و استقرار نظام اسلامی باید به دو هدف و آرمان بزرگ توجه کنند; یکی مربوط به بعد سیاست درونی نظام است و دیگری مربوط به بعد سیاست بیرونی نظام.

از نگاه درون

از بعد درونی، عاشورائیان می آموزند که با حرف انقلاب و استقرار نظامی با نام اسلام، کار تمام نشده است، بلکه تازه ابتدای راه است، تا زمانی که اهداف حسینی به طور یکپارچه پیاده نشده است، سنت احیاء نگشته، فرائض الهی برقرار نشده، حرکت همچنان تداوم دارد. اگر قیام حسین (ع) برای امر به معروف و نهی از منکر بود، وظیفه درس آموزگان مکتب عاشورا آن است که با نظارت و مراقبت کامل از جامعه و به ویژه از کارگزاران حکومت و کسانی که سکان داران نظام اسلامی هستند از انحرافات حکومت و سوء استفاده از قدرت جلوگیری کنند و برای برقراری قسط اسلامی و عدالت علوی در تمامی ابعاد، از صدر تا ساقه نظام بکوشند. تلاشی که در این جهت باید انجام گیرد به مراتب دشوارتر از جهاد مرحله پیش از انقلاب است. تا جامعه ای اسلامی با شاخصه های دینی که در کتاب و سنت منعکس است برقرار نشده، تا نشانه های عبودیت پروردگار در اجتماع متبلور نگشته، شرایط اجتماعی، نیازمند عاشورا است و تا زمانی که هوای نفس و ابلیس و دام و مکر او برای بشر وجود دارد، و خطر انحراف و سوء استفاده از قدرت و روی آوردن به فساد و اباحه گری وجود دارد، نیاز به عاشورا نیز وجود دارد. بنابراین، نیاز به عاشورا زمان نمی شناسد، تاعالم و آدم هست، نیاز به عاشورا نیز وجود دارد. آن روز که مردم و کارگزاران، فراموش کردند عاشورا را، و غفلت کردند از آرمانهای عاشورا، و از یاد بردند که عاشورا و شهادت برای قسط و عدل بود، برای نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر بود، برای صلاح و سداد بود، آن روز که جامعه و رهبران آن به فسادهای مختلف روی آوردند، در آن روز چیزی جز نام اسلام واژگونه باقی نخواهد بود، چنانکه حکومت نبوی (ص) به چنین سرنوشت غمباری گرفتار شد.

از نگاه برون

اما از بعد بیرونی، نیز اهداف و آرمانهای عاشورا، پس از استقرار نظام تمام ناشدنی است. از یک سو مبارزه با تهدیداتی که چشم استقرار نظامی مبتنی بر آموزه های عاشورا را ندارند، و از سوی دیگر دفاع از مظلومان و مسلمانان که تحت سلطه چکمه پوشان ستم پیشه به سر می برند، از اهداف مهم عاشورا است. مقابله با سلطه جهانی، مبارزه با دین جهانی سکولاریزم، از اهداف بیرونی عاشورا است و تنها یاد و نام سیدالشهدا است که توان مقابله ومبارزه با این جرثومه های فساد را دارد.

آنان که فکر می کنند، پس از انقلاب باید از عاشورا عبور کرد و نام آن را فرهنگ اربعین می نهند، در اشتباهند. آنان نمی دانند که پس از عاشورا، وظیفه، زینب وار بودن و علم پیام عاشورا را بر دوش کشیدن است. وظیفه ای حساس و پر مخاطره که به مراتب دشوارتر از خود عاشورا است. فرهنگ اربعین، زنده نگاه داشتن پیام عاشورا و فرهنگ کربلا است و این مسؤولیت هرگز تمام شدنی نیست. پیام آور عاشورا بودن جهاد اکبر است که در آن مبارزه با هوای نفس و هوسهای شیطانی اساس تلاش آن را تشکیل دهد.

اللهم ارزقنی شفاعه الحسین (ع) یوم الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین (ع).

منبع:
آدرس کوتاه شده: