06/09/1403  
 
پنجشنبه, ۰۳ مهر ۱۳۹۳ ۱۹:۲۳ ۴۰
طبقه بندی:
  • صنفی
  • اخبار سازمان
چچ
شهادت امامی که به مظلومیت و صداقت و جوانمردی شهره بود

اختناق در دوران امامت جوادالائمه با ابن‌الرضا چه کرد؟

شهادت امامی که به مظلومیت و صداقت و جوانمردی شهره بود

خلیفه که از کینه ام‌فضل نسبت‏ به امام خبر داشت و می‌‏دانست که‌ ام فضل از او صاحب فرزند نشده است، در انگور سم ریخت و‌ ام فضل با تعریف و تمجید آن را به امام خوراند. امام نیز در اثر مسمومیت در بستر افتاد و سرانجام به شهادت رسید.

امام محمدبن علی ـ علیه‌السلام ـ جوادالائمه، نهمین امام از اهل‌بیت ـ علیهم‌السلام ـ است. القابی که برای آن امام برشمرده‌‏اند و هر یک گویای بُعدی از شخصیت آسمانی حضرت است، عبارتند از: «مختار، مرتضی، متوکل، متقی، زکی، تقی، منتجب، مرتضی، قانع، جواد، عالم ربانی، منتجب المرتضی و...» مشهور‌ترین لقب امام، «جواد» است. ایشان در حالی که ۲۵ سال از عمرش می‏گذشت، سال ۲۲۰ هجری شهید شد.

در روز شهادت جانگداز آن امام مظلوم، به بازخوانی گوشه‌‏هایی از دوره امامت تا لحظه شهادت می‌‏پردازیم. امام جواد ـ علیه‌السلام ـ از‌‌ همان آغاز امامت ‏با سیل رنج‌ها روبه‌رو بود؛ مشکلاتی که‌ گاه از سوی حاکمان، زمانی از طرف کارگزاران و منسوبین به طاغوت‌ها و گاهی از سوی جاهلان، متعصبان، گروه‌های انحرافی و... ایجاد می‌‏شد. 

اینک نمونه‌‏هایی را مرور می ‏کنیم؛ 

شکستن حریم امامت
محمدبن ریان می‌‏گوید: مأمون به هر حیله‌‏ای متوسل می‏شد تا بر امام نفوذ کند، ولی نمی‌توانست‌، تا اینکه این فرصت هنگام ازدواج دخترش با امام به دست آمد.

وقتی می‏‌خواست دخترش،‌ ام فضل را به خانه امام جواد ـ علیه السلام ـ بفرستد، زیبا‌ترین کنیزکان خود را طلبید و به هر یک جامی که درون آن گوهری بود، داد تا وقتی در جایگاه نشست، از او استقبال کنند، اما حضرت به هیچ یک توجهی نکرد. 

در آنجا مردی بود که مخارق نامیده می‏شد و صاحب صدا و عود و ضرب بود، مأمون او را طلبید. مخارق گفت: اگر به چیزی از امور دنیا مشغول باشد، من برای مقصود شما کفایت می‏کنم. آن‌گاه رو به روی امام نشست، وقتی توجه همه را جلب نمود، شروع به نواختن کرد. امام دقایقی بی توجهی کرد و ناگهان سر برداشت و فرمود: «اتق الله؛ از خدا بپرهیز» مخارق چنان از فریاد امام وحشت کرد که ساز و عود از دستش افتاد. 

وقتی مأمون از دلیل آن حالت پرسید، گفت: از وقتی ابوجعفر بر سرم فریاد کشید، وحشتی مرا فرا گرفت که هرگز از جانم بیرون نمی‌‏رود. 
تهمت مستی و... 

فضای تنگ و خفقان آلود حاکم بر جامعه چنان امام و یارانش را در تنگنا گذارده بود که ‌گاه افراد وابسته به طاغوت به آن حضرت توهین‌های سنگینی می‏کردند و امام تنها به شکوه به درگاه الهی بسنده می‏کرد. از جمله، عمر از خاندان فرج که با چپاول و رشوه و دزدی ثروت زیادی فراهم آورده بود و در حکومت‏ بنی عباس نفوذ داشت، مدتی فرماندار مدینه شد و در‌‌ همان زمان نسبت ‏به خاندان نبوت خشونت‏ به خرج می ‏داد و کار را به جایی رساند که به امام گفت: به گمانم تو مست هستی! امام جواد ـ علیه السلام ـ در مقابل این گستاخی تنها به درگاه الهی پناه برد و فرمود: «اللهم ان کنت تعلم انی امسیت لک صائما فاذقه طعم الخرب و ذل الاسر؛ خدایا! چنانچه تو می‏دانی امروز برای تو روزه بودم، پس طعم غارت شدن و خواری اسارت را به او بچشان‌».

طولی نکشید که در سال ۲۳۳ هجری متوکل بر او غضب کرد و دستور داد، ۱۲۰ هزار دینار به عنوان مالیات و ۱۵۰ هزار دینار از برادرش بگیرند و دستور داد او را به بغداد بردند و‌‌ همان جا در اسارت مُرد.

اختناق در دوران امامت جوادالائمه با ابن الرضا چه کرد؟

توطئه قتل به اتهام خروج
قطب راوندی نقل می‏کند: معتصم برخی از وزرایش را فرا خواند و گفت: ‌علیه محمد بن علی ـ علیه السلام ـ نزد من شهادت دروغ دهید و بنویسید‌ می‏خواهد قیام کند. آن‌گاه امام را خواست و گفت: تو علیه من توطئه کرده‏ای! امام فرمود: «والله ما فعلت ‏شیئا من ذلک؛ به خدا سوگند! من چنین کاری نکرده‏ام‌». 

مأمون بر وجود شاهدان پای فشرد. امام هم دستش را بلند کرد و عرض کرد: «اللهم ان کانوا کذبوا علی فخذهم؛ خدایا اگر بر من دروغ بسته‌‏اند، آن‌ها را بگیر‌». در آن لحظه ایوان لرزید و هر یک از اطرافیان معتصم که بر‌می‏خاست، بر زمین می‏افتاد. 

معتصم عرض کرد: «یا ابن رسول الله! انی تائب مما فعلت فادع ربک ان یسکنه؛ ای پسر رسول خدا، از آنچه کردم، توبه نمودم. از پروردگارت بخواه که آن را آرام سازد‌». این بار امام دست ‏بلند کرد و عرض کرد: «اللهم سکنه و انک تعلم انهم اعداؤک و اعدائی؛ خدایا، آرامش ساز و تو می‏دانی که آن‌ها دشمنان تو و من هستند‌». در پی این دعا آرامش به ایوان بازگشت. 
 
اخبار شهادت امام جواد ـ علیه السلام

وقتی ابوجعفر به دنیا آمد، امام رضا ـ علیه السلام ـ به یارانش فرمود: «در این شب برای من فرزندی شبیه موسی بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، [و شبیه عیسی بن مریم] مادرش مقدس است و پاک و پاکیزه خلق شد. به جان پدر و مادرم شهیدی می‏شود که اهل آسمان بر او می‏گریند. از روی خشم کشته می‏شود و خدا بر قاتل او خشم می‌گیرد؛ پس [قاتل او] نمی‏ماند مگر اندکی تا اینکه خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوی او می‏فرستد‌». 

اسماعیل بن مهران می‌‏نویسد: وقتی ابوجعفر ـ علیه السلام ـ می‌خواست برای نخستین بار از مدینه به بغداد‌ برود، گفتم: من بر شما می‏ترسم. با چهره‏ای گشاده‌ فرمود: غیبت من در این سال نیست. وقتی بار دوم به سوی معتصم می‏رفت، گفتم: شما می‏روید، بعد از شما امامت ‏با کیست؟ حضرت جواد ـ علیه السلام ـ گریست و فرمود: «بعد از من امر امامت مربوط به فرزندم علی ـ علیه السلام ـ است.» 

چگونگی شهادت امام جواد ـ علیه السلام

سابقه خباثت و دشمنی معتصم، خلیفه عباسی، نشان می‌‏دهد که دستور قتل توسط وی صادر شده است؛ این موضوع به قدری روشن بود که مسعودی می‏نویسد: «وقتی امام جواد ـ علیه السلام ـ از مکه به عراق بازگشت، معتصم و جعفر بن مأمون، همواره در تدبیر و دست ‏به کار چاره‏ای برای قتل او بودند‌».

خلیفه که از کینه ام‌فضل نسبت‏ به امام خبر داشت و می‏دانست که‌ ام فضل از او صاحب فرزند نشده است، در انگور سم ریخت و ‌ام فضل با تعریف و تمجید آن را به امام خوراند و ایشان در اثر مسمومیت در بستر افتادند و سرانجام به شهادت رسیدند..

منبع:
آدرس کوتاه شده: