جمعه, ۰۸ فروردین ۱۳۹۳
۲۲:۳۶
۸۷
این بنای تاریخی چندین بار ویران و دوبارهسازی شده و آخرین بار که در زلزله مهیب تبریز ویران شده بود، در 1193 هجری توسط جعفر قلیخان دنبلی والی آذربایجان تجدید بنا یافته است.
درب چوبی این بقعه پر است از صورتکها و دستهای فلزی کوچکی که هر کدامشان یادگار نذری از آرزوهای زائرانی است که به دنبال طلب خود به مقامی که از آن حضرت ولی امر (عج) میدانستهاند، متوسل شدهاند. این مقام مقدس که روزگاری مسجدی باشکوه و سلطنتی بوده است، امروز به واسطه حفاظت از نسخههای مختلفی از کلام وحی، قداست و احترام خود را نگه داشته است.
یک بنا و سه روایت
روایت اول مسجد شاه و شهید
این مسجد همان مسجدی است که شاه تهماسب صفوی پس از پایتخت قرار دادن تبریز، نمازهای خود را در آن اقامه میکرد و از این نظر در برخی کتابهای تاریخی از آن به عنوان مسجد شاه تهماسب نیز یاد شده است. شاه تهماسب صفوی در آغاز سلطنت خود دستور ساخت این مسجد را در شرق میدان صاحب آباد در مرکز شهر قدیم تبریز و در کنار مهرانرود داد.
این بنای تاریخی که بناهای تاریخی کشور به ثبت رسیده است دارای یک گنبد و دو مناره بلند در دو گوشه خود با فاصله نسبتاً زیاد است و از این نظر در بین مساجد تاریخی کشور بنایی منحصربهفرد محسوب میشود.
از مسجد دوره شاه تهماسب تنها دو طاق مرمری نقشدار در ورودیهای دهلیز و اندرون بقعه باقی مانده است. حجاریهای آن با نقوش گل و بوته، اسلیمی و خطایی از تزیینات معماری بنا است. سنگنبشته مرمرینی در کنار یکی از طاقها نصب شده است و در بالای طاق دیگر سوره «جن» به خط علاءالدین، خوشنویس مشهور دوره شاه تهماسب نگارش شده است.
در سال 1045 ه.ق به دستور سلطان مراد چهارم عثمانی این مسجد تخریب شد. کاتب چلبی در کتاب جهاننما در جایی که از تبریز صحبت میکند نوشته: «در قسمت شرقی میدان صاحب آباد متصل به جامع سلطان حسن، مسجد مزین دیگری وجود داشت که چون بنایش از شاه تهماسب بود عساکر (لشکر) عثمانی جا به جا خرابش کردند.»
این مسجد پس از عقبنشینی عثمانی در زمان شاه سلطان حسین صفوی توسط وزیر آذربایجان میرزا محمدابراهیم دوباره بازسازی شد. زلزله سال 1193 ه.ق که شهر تبریز را با خاک یکسان کرد مسجد شاه تهماسب را نیز تخریب کرد.
عبدالعلی کارنگ در باره بقعه صاحبالامر میگوید: «در 1266 ه. ق، میرزاعلی اکبر خان مترجم کنسولگری روس که مردی ثروتمند بود به آینهبندی قسمتی از بقعه و دهلیز و تعمیرات آن اقدام کرد و صحن و مدرسه کنونی را احداث و موقوفاتی برای آنها تعیین نمود. نام این صحن و مدرسه که در سال 1345 ه.ق، بدون توجه به اهمیت و حیثیت تاریخی آن در نتیجه امتداد یافتن خیابان دارایی تخریب شد، در بدو تأسیس اکبریه بود. ولی بعدها صحن مقام صاحبالامر خوانده شد.
بلندی طاق مرمری مدخل بقعه 3 متر و عرض آن 180 سانتیمتر است. این طاق نیز سه پارچه است، دو پایه و یک طاق، بلندی پایهها 150 و عرض آنها 30 سانتیمتر است که قسمت اصلی طاق بر روی آنها استوار شده و در بالای آن عبارات «قال الله تبارک و تعالی: و ان المساجد لله، فلا تدعوا مع الله احداً، و لمٌا قام عبدالله یدعوه کادوا یکونوا علیه لبداً . کتیبه علاءالدین.»
این کتیبه همچنان که از رقم آن نیز معلوم میشود به خط علاءالدین تبریزی خطاط معروف زمان شاه تهماسب صفوی است.
قسمتی از سنگهای مرمری که در بنای اصلی بهکاررفته بود، پله و سنگفرش آستانه و دهلیز بقعه را تشکیل میدهد. در وسط بقعه صندوق چوبی مشبکی گذاشتهاند که معمولاً روی قبر گذاشته میشود ولی زیر آن قبری وجود ندارد و فقط وسیلهای است برای اغوای عوام و جلب آنان به زیارت بقعه.
دیوارهای داخلی بقعه یا به عبارت بهتر مسجد، تزئینات متعددی دارد که از آن جمله است کتیبههای برنزی برجستهای متضمن عبارات «یا مفتح الابواب، یا من مفتح هوالابواب و به ثقتی و فتوحی، یا کافی المهمات، الهم صل علی النبی محمد المصطفی و علی المرتضی و فاطمه البتول والحسن و الحسین و علی و محمد الباقر» در دست راست و عبارات «یا رفیع الدرجات، یا قاضی الحاجات، جعفرالصادق و موسی الکاظم و علی و التقی و علی و الحسن و المهدی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین، فی 1201 من الحجره» در دست چپ.»
مسجدی در جانب شمالی دهلیز بقعه صاحبالامر واقع شده است که به آن مسجد شیخیان یا مسجد ثقهالاسلام میگویند. این مسجد در سالیان پیش رونقی داشت. تکمیل بنای مزبور در سال 1265 ه. ق، اتفاق افتاده و امامت آن با مرحوم میرزا محمد شفیع ثقهالاسلام پیشوای اهل شیخیه (جد مرحوم ثقهالاسلام شهید) بود. در این مسجد ثقهالاسلام شهید نیز به همراه یارانشان در دوره مشروطه به اقامه نماز مشغول بودند.
روایت دوم معجزه و خرافه
نادر میرزا در کتاب تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز در این خصوص مینویسد:
«قصابی در وسط میدان صاحبالامر میخواست گاوی ذبح کند، گاو از زیر دست وی در رفت و به مقام صاحبالامر گریخت، قصاب ریسمانی برد و در گردن گاو انداخت تا او را بیرون بکشد، گاو زور داد و قصاب به زمین خورد و در حال قالب تهی کرد. در این حال بانگ صلوات مردم بلند شد و این امر معجزتی تلقی گردید. بازار را تا یک ماه آذین بستند، تبریز شهر صاحبالامر به شمار آمد و مردم خود را از پرداخت مالیات و توجه به حکم حاکم معاف دانستند. گاو را به منزل آقا میر فتاح بردند، مردم دسته دسته با نذر و نیاز به زیارت گاو رفتند و به شرف سم بوسیاش نائل گردیدند. در ظرف یک ماه مویی بر بدن گاو باقی نماند و همه به تبرک رفت.
مسجد نیز مورد عنایت خاص قرار گرفت، کور و گنگ و لنگ غرفهها و شاهنشینهای آن را پر کرد. هر روز معجزه و آوازهای تازه بر سر زبانها افتاد، بزرگان پرده و فرش و ظرف میفرستادند، کنسولگری انگلیس هم چهل چراغی فرستاد که هم اکنون زیر گنبد مسجد آویزان است.
حشمت الدوله حاکم شهر از بیم عوام درمانده بود، قضا را گاو مرد و غوغا اندکی فرونشست، اما از برکت وجود عوام نان غوغاییان مدتها در روغن بود.»
سالها قبل از وقوع معجزه پناهنده شدن گاو، در بین عوامالناس شایع بوده که کسی حضرت امام عصر (عج) را به رویا و یا به عیان در محراب این مسجد دیده است. از همان زمان بر جلو محراب نردهای کشیده شد و پردهای انداختند که چشم کسی بدان نیفتد و پای احدی بدان نرسد. بالای طاق محراب هم آیینه بندی شد، عوام به خصوص زنان به قصد قربت از دور و نزدیک به زیارت بقعه میآمدند و از نرده و پرده محراب حاجت میطلبیدند و بر این و آن بوسه میزدند.
واقعه گاو و قصاب در زمان صدارت امیرکبیر روی داد. امیرکبیر پس از آگاه شدن از ماجرا, به شدت درصدد فرونشاندن ماجرا شد و کوشید مردم را آگاه کند و از خرافهپرستی باز دارد. واقعهای عادی اینگونه در شهر پدیده شد و به باور غوغاکنندگان این بود که حضرت صاحبالامر در بقعه مذکور معجزهای نشان داده و به حمایت از گاو, قصاب را کشته است. چنین تصوری سبب شد گاو و بقعه مذکور در نظر مردم, مقدس شود.
این حادثه باعث گردیده است که برخی بقعه صاحبالامر تبریز را معبدی از عهد مهرپرستی بدانند. نام مهرانرود و اسطوره قربانی مهرپرستانه گاو در کنار نام بقعه «صاحبالامر» گواه این برداشت شده است. مطابق نوشته نادر میرزا در زمان اوزون در جوار همان مکان بقعه صاحبالامر، یک خانقاه قرار داشت که به امر اوزون حسن به عمارت و آبادانی آنها پرداخته شده بود.
روایت سوم موزه قرآن و کتابت
بنای بقعه صاحبالامر تبریز اینک به عنوان موزه خط و کتابت در قلب تاریخی شهر تبریز مورد استفاده قرار میگیرد. این موزه که در سال 1380 تأسیس شد، یکی از موزههای سراسر کشور است که نسخههای مصحف شریف را در خود جای داده است.
با توجه به ارزش مذهبی و تاریخی این بنا و با توجه به تعداد نسخههای خطی و قرآنهای شهر تبریز این مکان به موزه خط و کتابت تبریز تبدیل شد. موزه دارای یک سالن اصلی است که به وسیله راهرو به در ورودی وصل میشود. در این موزه مجموعه نفیسی از نسخ خطی قرآن متعلق به ادوار مختلف تاریخ و نیز قطعات زیبایی از آثار خوشنویسان ایران به نمایش گذاشته شده است.
علاوه بر این نسخ خطی، انواع قلمدانهای مقوایی با تذهیب و نقوش مینیاتوری و روکش لاکی انواع پلاکهای فلزی منقوش به ادعیه و اوراد و کشکول مزین به آیات کلامالله و آثار تصاویر بزرگان در این موزه به نمایش در آمدهاند.
موزه خط و کتابت صاحبالامر نسخههای بسیار نفیس از قرآنهایی منسوب به خطوط ائمه و امامزادگان و خوشنویسان است که یکی از نفیسترین قطعات صفحهای از قرآن کریم منسوب به دستخط مبارک حضرت رضا (ع) روی تکهای از پوست آهو است.