کوی ها و محله های قدیمی تبریز از دیر باز محل و ماوایی برای سالکان حق و شاعران نام آور بوده است و بی تردید تبریز به خاطر جای دادن عارفان و شاعران صاحب نام در دل خود ، جایگاه ویژه ایی را در بین شهر های دیگر کشورمان دار است . هر چند برخی از آنان تبریزی یا آذربایجانی الاصل نبوده اند اما با این حال هر کدام به علتی به تبریز گذری داشته و به مرور زمان شیفته آن شده و در این مکان ساکن و طبق وصیت شان در تبریز به خاک سپرده شده اند
کوی سرخاب به جهت انتساب به شاعران نامی ، ارج و قرب بسیاری در بین مردم داشته است به طوری که زندگی در آن و حتی دفن شدن در این کوی معروف ، آرزوی بسیاری از بزرگان محسوب می شد . وجود اماکن ، بنا ها ، تکیه ها و مقابر معروفی چون ربع رشیدی ، تکیه حیدر ، بقعه عون بن علی ، بقعه سید حمزه ،صاحب الامر و سید ابراهیم یا حظیره بابا حسن ، حظیره بابا مزید ، صفوه الصفا و مقبره الشعرا به تقدس و معروفیت آن افزوده است.
از مقبره الشعرا یا آرامگاه شاعران در سرخاب تبریز تا قبل از قرن هشتم نامی برده نشده است . قدیمی ترین کتبی که نام مقبره الشعرای تبریز را به صراحت نوشته است ، تاریخ گزیده و نزهه القلوب حمد الله مستوفی است که در سال های 730 و 740 هجری قمری تالیف شده است. باید گفت که نام مقبره الشعرا سرخاب ظاهرا" پس از دفن شدن شاعران معروف قرن ششم مانند خاقانی و ظهیر و شاعرانی که بعد از آنها در آنجا دفن شده اند در کتب تاریخ و تذکره آمده و رفته رفته معروفیت یافته است.شهر تبریز پس از آنکه در قرن ششم مرکز حکومت اتابکان آذربایجان شد پناهگاه شاعرانی که زندگی آرام و آسوده ایی را دور از جنگ و نزاع می جستند گردید ، خاقانی و ابوالعلا و فلکی از شروان و گنجه ، ظهیر فاریابی و شاهپور نیشابوری از خراسان به تبریز آمدند و در این شهر ساکن شدند و پس از مرگ ، یکایک آنان در حظیره مخصوصی دفن شدند که این حظیره را در تاریخ و تذکره ها به عنوان مقبره الشعرا یاد کرده اند ، شاعران دیگری نیز از عهد ایلخانیان تا ایلکانیان و دوره آق قویونلو در تبریز بودند و یا از نقاط دیگر به تبریز آمده و در این شهر در گذشته اند که غالبا در همین حظیره و در جوار خاقانی مدفون هستند.
مقبره الشعرا قبلا با نام های حظیره الشعرا ، حظیره القضاه ، قبرستان سرخاب معروف و مشهور بوده است اما متاسفانه گذشت روزگاران و مهم تر از آن حوادث طبیعی چون سیل و زلزله ، شکل ظاهری آن را از بین برده و آثاری از مقابر این بزرگان بر جای نمانده است. چنانچه طباطبایی صاحب کتاب اولاد اطهار که در سال 1294 هجری قمری تالیف شده ، نوشته است که به علت زلزله های بسیار مخصوصا زلزله سال 1193 و بعد از آن در سال 1194 آثاری از آن به جای نمانده است. محقق بزرگوارجناب آقای عزیز دولت آبادی در مقاله زلزله های تبریزدرباره مزارات مقبره الشعرا نوشته اند : (( با کمال تاسف از مزارات شهریاران شعر و ادب فارسی مثل خاقانی شروانی ، اسدی طوسی ، ظهیر فاریابی ، مجیرالدین بیلقانی ، حکیم قطران تبریزی ،شاهپور بن محمد اشهری سبزواری ، خواجه همام تبریزی و ..... کوچکترین نشانه و اثری نمی یابید. ))
بنای یادبود
عظمت و تقدس خاک سرخاب به جهت عارفان و شاعرانی که در آن مدفون هستند و نام ظاهری مقبره الشعرا که اثری از وجود خارجی آن نبود ، جرقه ایی بود برای ساخت بنای یاد بوداین شاعران و عارفان سترگ ، لذا در شهریور ماه 1350 هجری شمسی آگهی دعوت به مسابقه طرح یاد بود مقبره الشعرابه روزنامه های کیهان و اطلاعات و مجله یغما فرستاده شد و پس از طی مراحل اداری بالاخره طرح پیشنهادی آقای مهندس غلامرضا فرزانمهر انتخاب و عملیات عمرانی آن آغاز گردید. اکنون تحت لوای جمهوری اسلامی ایران و به همت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی این مجموعه فرهنگی پذیرای میهمانان و گردشگران از داخل و خارج کشور می باشد
به تبریز ار شوی ساکن زهی دولت زهی رفعت به سرخاب ار شوی مدفون زهی روحا زهی راحت
شاعران خفته در مقبره الشعرا تبریز
اسدی طوسی :
ابو نصر علی بن احمد ، اسدی طوسی نخستین شاعر مدفون در مقبره الشعرا بوده که قصاید مناظره ، گرشاسب نامه ، و لغت فرس و همچنین کتاب نسخه الابنیه عن حقایق الادویه از آثار اوست ، اسدی در طوس متولد شده و در سال 425 هجری قمری در تبریز وفات یافته است .
معنی طلبان بادیه عمر بریدند تا تصفیه کردند حیات ابدی را
شکرانه اسباب حیاتی که تو را هست یک فاتحه بفرست روان اسدی را
قطران تبریزی :
شاعر معروف قرن پنجم هجری قمری و دومین شاعری است که در سرخاب به خاک سپرده شده است ، کنیه او ابو منصور بوده و نخستین شاعر پارسی گوی آذربایجان محسوب می شود ، صاحب مجمع الفصحا تاریخ وفات قطران را در سال 465 هجری قمری ذکر نموده است .
نبود شهر در آفاق خوشتر از تبریز به ایمنی و به مال و به نیکویی و جمال
ز ناز و نوش همه خلق بود نوشانوش ز خلق و مال همه شهر بود مالامال
در او به کام دل خویش هر کسی مشغول امیر و بنده و سالار و فاضل و مفضال
یکی به خدمت ایزد یکی به خدمت خلق یکی به جستن نام و یکی به جستن مال
مجیر الدین بیلقانی:
ابوالمکارم مجیر الدین بیلقانی از شعرای قرن ششم هجری قمری و شاگرد خاقانی بوده است زادگاه او بیلقان از توابع شیروان می باشد مجیر در غزل سرایی روان گوی و لطیف طبع است تاریخ وفات او سال 586 هجری قمری و محل دفن او مقبره الشعرا می باشد.
قاهر کامران تویی ، وز قبل ثنای تو خطه نظم و نثر را هست مجیر قهرمان
همت کس به گرد او در نرسد به شاعری بر سر قبه فلک کس نرود به نردبان
ژاژ به نظم کرده را همبر سحر او منه لاشه سالخورده را هم تک رخش او مران
خاقانی شروانی:
بزرگترین شاعر قرن ششم و از مشهور ترین شاعرانی که در مقبره الشعرا دفن شده اند ، افضل الدین بدیل بن نجار خاقانی شروانی می باشد محل تولد او شروان یا شیروان و تاریخ ولادتش را در سال 520 هجری قمری ذکر کرده اند ، خاقانی زندگی پر نشیب و فرازی داشته و در سال 595 هجری قمری در تبریزوفات یافته است . از آثار این شاعر بزرگ می توان به دیوان اشعار ، مثنوی تحفه العراقین ، منشات خاقانی و مثنوی کوتاه ختم الغرایب اشاره کرد. ای شعر را در سوگ همسرش گفته است:
بس وفا پرورد یاری داشتم بس به راحت روزگاری داشتم
آن نه یار آن یادگار عمر بود بس به آیین یادگاری داشتم
ظهیر الدین فاریابی :
پس از خاقانی مشهور ترین شاعری که در مقبره الشعرا دفن شده ، ابوالفضل طاهر بن محمد فاریابی متخلص به ظهیر بوده و در حدود سال 552 هجری قمری در فاریاب بلخ تولد یافته است ، ظهیر الدین بر خلاف خاقانی که بلند همت و دارای مناعت طبع بود و مداحی می کرد، در فقر و تنگدستی به سر می برد . وی در اواخر عمر منزوی و در سال 598 هجری قمری وفات کرد .
کمینه پایه من شاعری است ، خود بنگر که تا چه پایه کشیدم ز دست او بیداد
ز شعر ، جنس غزل بهتر است و آنهم نیست بضاعتی که توان ساختن بر آن بنیاد
شاهپور نیشابوری:
جمال الدین شاهپور بن محمد اشهری از شعرای قرن ششم و شاگرد ظهیر فاریابی بوده و در خدمت سالطان محمد تکش می زیسته و به قول اکثر مورخین در سال 600 هجری قمری درگذشته و در مقبره الشعرای مدفون شده است.
عقیق را ز لبت آب در دهان آید خدنگ را ز قدت آب در میان آید
به بخل میل کند با همه گهر بخشی اگر لب تو به دست خدایگان آید
شمس الدین سجاسی :
شاعر وادیب قرن ششم که در سال 602 هجری قمری وفات یافته و باستناد آنچه در نزهه القلوب حمد الله مستوفی آمده در مقبره الشعرا به خاک سپرده شده است.
حسن را جز بر روی تو سر و کار مباد عشق را جز به سر کوی تو بازار مباد
دشمن از عشق تو چون چهره من دید چه گفت هیچ سرگشته اسیر دل و دلدار مباد
دی ز درد تو بنالید دلم ، دشمن گفت ناله هیچ دل آزرده چنین زار مباد
ذوالفقار شروانی :
سید قوام الدین حسین بن صدر الدین علی شروانی متخلص به ذوالفقار که لقب ملک الشعرا نیز داشته از شعرای قرن هفتم هجری بوده و او را واضع شعر مصنوعی می دانند سال وفات وی را 689 هجری قمری نوشته اند.
بوستان بر سرو دارد آن نگار دلستان آن نگار دلستان بر سرو دارد بوستان
و
چمن شد از گل صد برگ تازه دلبر وار بهار یافت بهاری ز باد در گلزار
خواجه همام تبریزی :
خواجه همام الدین محمد بن علا الدین فریدون تبریزی از شعرای بزرگ قرن هفتم بوده که همام تخلص می کرد در زمان خود ارادتمند اشعار سعدی بوده است تاریخ تولد او 636 هجری قمری و تاریخ وفاتش بدون شک در سال 714 هجری قمری و محل دفن وی مقبره الشعرا تبریز است. از آثار او به جز دیوان شعر می توان به اثر المجموعه الرشیدیه اشاره کرد.
ای عرصه تبریز زیانت مرساد آسیب زمان به مردمانت مرساد
تو همچو تنی و جان و دل هر دو امام دردی به دل و غمی به جانت مرساد
مغربی تبریزی :
شاعر و صوفی قرن هشتم هجری که از شعرای پیشین به دو عارف بزرگ یعنی سنایی و عطار ارادت می ورزید تاریخ تولد او سال 749 هجری قمری و تاریخ وفاتش را 809 هجری قمری ذکر کرده اند که در مقبره الشعرا مدفون است از آثار ادبی او به جز دیوان اشعار مراه العارفین یا اسرار فاتحه در تفسیر سوره مبارک فاتحه را می توان یاد کرد.
تنها نبود مغربی از نرگس او مست در هر طرف از نرگس او مست و خرابی است
مانی شیرازی :
مانی شیرازی در دوره شاه اسمعیل صفوی می زیسته و در اواخر عمر بواسطه دشمنی امیر نجم زرگر به قتل رسیده است از دیوان مانی چند نسخه در کتابخانه ملی و مجلس موجود است تاریخ وفاتش را 913 یا 914 هجری قمری و محل دفن او نیز مقبره الشعرا است.
مرا به جور بکشتی طریق داد این بود ز پادشاهی حسن توام مراد این بود
چو در به سینه من چاکها فراوان است دری که که بر رخم از عاشقی گشاد این بود
لسانی شیرازی :
مولانا وجیه الدین عبدالله لسانی شیرازی در شیراز متولد شده و در بغداد و دارالسلطنه تبریز می زیسته و بدین جهت به قول صاحب آتشکده ، جمعی وی را تبریزی می دانند تاریخ وفات او سال 940 یا 941 هجری قمری می باشد .
گر بند لسانی گسلد از بندش ور خاک شود وجود حاجتمندش
بالله که ز مشرق دلش سر نزند جز مهر علی و یازده فرزندش
شکیبی تبریزی :
مقصود علی شکیبی تبریزی از شعرای قرن دهم است صاحب خلاصه الاشعار او را شاعری لطیف طبع و مردی پاک نهاد ذکر کرده که در شاعری به مرتبه عالی دست یافته است . شکیبی در سال 971 هجری قمری در تبریز در گذشته و در مقبره الشعرای تبریز دفن شده است.
چو حالم را نمی دانی دلم شاد است پنداری همه کس چون تو از بند غم آزاد است پنداری
شکیبی چند در بزم غم افغان میکنی هر شب سرود بزم عاشق آه و فریاد است پنداری
سید محمد حسین بهجت تبریزی (( شهریار ))
فرزندآقا سید اسماعیل موسوی معروف به حاج میر آقا خشکنابی در سال 1325 هجری قمری
(شهریور ماه 1286 هجری شمسی ) در بازارچه میرزا نصراله تبریز واقع در چای کنار چشم به جهان گشود. در سال 1328 هجری قمری که تبریز آبستن حوادث خونین وقایع مشروطیت بود ، پدرش اورا به روستای قیش قورشاق وخشکناب منتقل نمود دوره کودکی استاد در آغوش طبیعت وروستا سپری شد که منظومه حیدر بابا مولود آن خاطرات است در سال 1331 هجری قمری پدرش اورا جهت ادامه تحصیل به تبریز باز گرداند و اودر نزد پدر شروع به فراگیری مقدمات ادبیات عرب نمود ودر سال 1332 هجری قمری جهت تحصیل اصول جدید به مدرسه متحده وارد شد . در همین سال اولین شعر رسمی خود را سرود و سپس به آموختن زبان فرانسه و علوم دینی نیز پرداخت. وی از فراگیری خوشنویسی نیز دریغ نمی کرد که بعد ها کتابت قرآن ثمره همین تجربه می باشد . در سیزده سالگی اشعار شهریار با تخلص بهجت در مجله ادب به چاپ می رسید . در بهمن ماه 1299 شمسی برای اولین بار به تهران مسافرت کرد و در سال 1300 توسط لقمان الملک جراح در دارالفنون مشغول تحصیل شد ، شهریار در تهران تخلص بهجت را نپسندیده و تخلص شهریار را پس از دو رکعت نماز و تفعل از حافظ انتخاب کرد .
غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم روم به شهر خود و شهریار خود باشم
از بدو ورود به تهران با استاد ابوالحسن صبا آشنا شد و نواختن سه تار ومشق ردیف های سازی موسیقی ایرانی را از او فرا گرفت . او همزمان با تحصیل در دار الفنون به ادامه تحصیلات علوم دینی پرداخت ، در مسجد سپهسالار در حوزه درس شهید سید حسن مدرس شرکت می کرد. در سال 1303 وارد مدرسه طب شد و همین زمان آغاز زندگی شور انگیز و پر فراز ونشیب او ست در سال 1313 و زمانی که شهریار در خراسان بود پدرش حاج میر آقا خشکنابی به دیدار حق شتافت او سپس در سال1314 به تهران بازگشت واز این پس آوازه شهرت او از مرزها فراتر رفت، شهریار شعر فارسی وآذری را با مهارت تمام می سرود ودر سال های 1330 تا 1329 اثر جاودانه خود حیدر بابایه سلام را خلق و برای همیشه به یادگار گزارد.
در تیر ماه 1331 مادرش دار فانی را وداع گفت ، در مرداد ماه 1332 به تبریز آمده وبا یکی از منسوبین خود بنام خانم عزیزه عمید خالقی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند بنامهای شهرزاد ومریم وهادی بود در حدود سال های 1346 شروع به نوشتن قرآن بخط زیبای نسخ نمود که یک ثلث آنرا به اتمام رساند ودیوان اشعار فارسی استاد نیز چندین بار چاپ وبلافاصله نایاب شد. در مدت اقامت در تبریز موفق به خلق اثر ارزنده سهندیه در رومانتیک ترکی گردید، در سال 1350 مجددأ به تهران مسافرت نمود وتجلیل های متعددی از شهریار بعمل آمد. ولی در سال 1354 داغ دیگری از فوت همسر به دلش نشست ، در سال 1357 شهریار با حرکت توفنده انقلاب اسلامی همصدا شد وبا اعتقاد راسخ وقلبی مالامال از عشق به امام خمینی (ره) دهه آخر عمر خود را سپری کرد، در اردیبهشت ماه سال 1363 تجلیل با شکوهی از استاد در تبریز بعمل آمد. استاد شهریار به لحاظ اشتهاردر سرودن اشعار کم نظیر در مدح امیر مومنان و ائمه اطهار علیه السلام به شاعر اهل بیت (ع)شهرت یافت اوپس از یک دوره بیماری در 27 شهریور ماه 1367 دار فانی را وادع ودر مقبرهالشعرا به خاک سپرده شد.
بکس نه جرات چونین عظیم میهمانی است که میزبان شما ما نه بلکه خاقانی است
به ابر تیره نبیند که آفتاب اینجاست ظهیر خفته در اینجا وفاریاب اینجاست
بسان عسجدی اینجاست مست خواب برون چهل دفینه در این خاکها بود مدفون
پس از طواف مزارت چلتن شیراز دمی به چلتن تبریز پیر خود پرداز
مشاهیر خفته در سرخاب تبریز (( مقبره الشعرا ))
بقعه مبارکه امامزاده سید حمزه (( رضی الله عنه )):
شرح تمجید ایشان ورای آن است که در چند سطر گفته شود اما آنچه گفتنی است این است که نسب شریف ایشان با شش واسطه به امام همام موسی کاظم علیه السلام می رسد و مدفن ایشان در جنب مقبره الشعرا است معین و مشهور است .
میرزا عیسی فراهانی :میرزا عیسی قائم مقام که پدر میرزا ابوالقاسم بود اول کسی است که در این سلسله به لقب قائم مقامی ملقب شده است و مناسبت این لقب آن است که پادشاه ایران او را قائم مقام صدارت کرد ، هر چند کار صدارت با میرزا شفیع شیرازی بود اما کارها با رای و امضای میرزا عیسی انجام می گرفت . رحلت میرزا عیسی در ماه صفر 1338 هجری مطابق با 1822 میلادی در دارالسلطنه تبریز و با مرض وبا اتفاق افتاد و اکنون مرقدش در جنب بقعه حضرت امامزاده حمزه بن موسی کاظم علیه السلام واقع شده است ، آثار میرزا عیسی عبارتند از اثبات النبوه الخاصه به زبان فارسی ، احکام الجهاد و اسباب الرشاد و رساله ایی به فارسی که جهادیه کبری نیز نام دارد .
ثقه الاسلام :
از روحانیون بزرگ تبریز در قرن سیزده و اوایل قرن چهارده هجری قمری است . او پیشوای شیخیه بوده و در نجوم و ریاضیات و تاریخ و کلام و حکمت دست داشت ، ادبیات نیز فرا گرفته بود در عتبات در محضر درس فقه و اصول فاضل اردکانی ، شیخ زین العابدین مازندرانی حاج شیخ علی یزدی حاضر شده و از آنان کسب فیض می کرد، در سال 1308 به تبریز بازگشته و به رهبری روحانی پرداخت و در جریان مشروطیت حضور فعال داشت ، در دوره نفوذ و دخالت روسیه تزاری در تبریز با آنان از در مخالفت در آمد و چون به هیچ روی زیر بار نفوذ و دخالت آنان نرفت و اشغال تبریز را از طرف آنان تنفیذ و امضا نکرد ، به حکم صاحب منصب روسی روز دهم محرم (( عاشورا )) سال 1330 هجری قمری مطابق با دیماه 1290 شمسی او و چند تن دیگر را در میدان مشق تبریز که اکنون محل دانشسرا است بر سر دار کردند و جنازه او در سمت جنوب شرقی بقعه سید حمزه مدفون شد
بابا حسن : در حق وی این عبارت مشهور و معروف است که وی بابای هفتاد باباست ، گویا در زمان وی هفتاد تن از اولیا بوده اند که ملازمت ایشان را می کردند
بابا مزید : در حق وی مشهور است که هر که خواهد از فیوضات ارواح مقدسه مستفیض شود صباح روز شنبه قبل از طلوع آفتاب بر مزار حضرت بابا مزید حاضر شود.
و ......
امیه بن عمر و بن عمیه – مجذوب علی شاه – عزیز خان مکری – هفت خواهران – امیر عبدالغفار – میرزا شفیع مستوفی – حارث بن امیه – سهراب – پیر باب – امام طالحه – پیر محمد مشهور به پیر ممد – معین الدین صفار – کمال الدین عبد القادر نخجوانی – حافظ حسین زال – عبدالرحیم خلوتی – درویش سراج الدین قاسم – اکمل الدین مظفر بزازی – مجد الدین صنع الله کوزه کنانی – نظام الدین یحیی الغوری – نجم الدین سمساری – برهان الدین واعظ هروی – قاضی مجد الدین محمد انصاری – خواجه عبدالرحیم اژآبادی – شمس الدین محمد خطاط – شیخ اسحاق مراغی – صلاح المله و الدین حسن نخجوانی ثم البلغاری – سید جلال الدین مهدی نقیب تبریزی حسنی – شیخ نور الدین بیمارستانی – تاج الدین منشاوی – فخرالدین احمد اره گر – پیر عم